توضیحات
- چگونه جهان را تغییر دهیم
- جان پل فلینتوف
- ترجمه: مهرناز شیرازی عدل
- نشر هنوز
چه تفاوتی میتوانید در جهان ایجاد کنید؟ همهی ما میخواهیم در جهان بهتری زندگی کنیم. اما گاهی احساس میکنیم که توانایی یا قدرت ایجاد تغییر را نداریم. جان پل فلینتوف در کتاب «چگونه جهان را تغییر دهیم» به ما یادآوری میکند که جامعه به مرور زمان بر اثر اقدامات افرادی که میدانستهاند اگر چیزی را دوست نداشته باشند میتوانند تغییرش دهند، تغییر یافته است. این کتاب با ترکیب دیدگاههای نوین تاریخی، سیاسی و فرهنگ مدرن شما را آماده میکند که بر تنبلی و بیاعتنایی غلبه کنید، به شما کمک میکند بزرگترین نگرانیهایتان را شناسایی کنید و به شما الهام میبخشد تا نخستین گام مهم به سمت تغییر را بردارید.
جان پل فلینتوف مولف، نویسنده و گویندهی رادیو و تلوزیون است. او دورهی گزارشگری پژوهشی گذرانده، چندین سال در فایننشال تایمز و ساندی تایمز کار کرده و در بسیاری از روزنامهها و مجلات دیگر مطلب نوشته است. برندهی جوایزی شده و فعالیتهایش به تغییراتی در سیاست دولت انگلستان منجر شده است.
مدرسهی جامع؛ حکایت یک بازمانده، خودتان بدوزید کتابهای دیگر همین نویسنده است. به عقیدهی او انسان در دوختن لباس به شادی و معنای زندگی دست پیدا میکند.
کتاب حاضر در 194 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
چطور میتوانیم در جهانی که میلیاردها نفر جمعیت دارد، امیدوار باشیم که یک تنه بتوانیم چیزی را تغییر دهیم؟ دلایل بسیاری هست که چرا پرسش ناامیدانهای از این دست، به این راحتی به ذهنمان می رسد. مسائلی از قبیل شیوهای که طبق آن بار آمدهایم، یک عمر تحمل مسائلی که ما را ناکام و هراسان کرده است و خاطراتی دردناک از تلاشهای شکستخوردهمان برای اینکه کاری کنیم، همه جزو این دلایل است.
اما این واقعیت همچنان پابرجاست که ما تمام مدت در حال ایجاد تغییر هستیم. مشکل اینجاست که اگر فقط به طور ناآگاهانه روی چیزها تاثیر بگذاریم در نتیجه احتمالا تاثیری را که خواستارش هستیم ایجاد نمیکنیم. شاید برای بعضی از مردم سخت باشد که باور کنند تمام مدت دارند باعث ایجاد تغییر میشوند. شاید بهتر است لحظهای دیدگاه کلگرایانه را کنار بگذاریم و بر تعملات انسانی روزانهی خود متمرکز شویم، تعاملاتی که هرلحظه از آن را یا صرف این میکنیم که تصمیم بگیریم بعدش چهکار باید بکنیم، یا طی آن با نظرات طرف مقابلمان موافقت میکنیم. در هر دو صورت تمامی این اعمال هدفمند است و تمامش اثراتی در پی دارد. شاید ادعا کنید که زندگی روزمرهی ما، بهندرت موضوع تاریخ قرار میگیرد.
مطمئنا زندگی ما با تصرف بریتانیا به دست جولیوس سزار، غارت بغداد به دست چنگیزخان و کشف آمریکا توسط کریستف کلمب قابل مقایسه نیست. بسیاری از مردم، تاریخ را اینطور میفهمند. توماس کارلایل نوشته: « تاریخ جهان چیزی نیست جز زندگینامهی مردان بزرگ.» اما سالهاست که نظریهی تاریخ « مردان بزرگ» رو به زوال است. امروز فهمیدهایم که آن مردان بزرگ نمیتوانستهاند آن چه را که انجام دادهاند، به تنهایی انجام داده باشند و اهمیت تاریخ را به بخشهایی از آن میدانیم که تاکنون نادیده گرفته شده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.