توضیحات
- هنر خودشناسی
- آرتور شوپنهاور
- ترجمه: علی عبدالهی
- نشر مرکز
کتاب هنر خودشناسی چهارمین جلد از هنرهای معروف شوپنهاور است. سقراط، «از شاگردانش می خواست هر بامداد در آینه بنگرند تا خویشتن را بشناسند.» بنمایههای آینه، آن روی سکهی خودشناسی را آشکار میکند، زیرا خودبینی پیامدهای ناگواری به بار میآورد، و خطای نارسیس (نماد خودشیفتگی)، درست همین است. آنکه شیفتهی زیبایی خود، مغرورانه بر تصویر آینگی خود خم میشود، فقط خودش را میبیند و قادر نیست هیچ خط و ربطی بین خود و واقعیت پیدا کند. فقط خویشتن خویش را شناختن، به معنای زندانی تصویر خود ماندن است.
این کتاب در 96 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
از مواهب ازدواج، در نهایت فقط همین پرستاری و تیمار انسان در پیرسالی و به وقت بیماری باقی میماند و همچنین کانون گرم مخصوص به خود انسان. ولی حتی همین مزیتها هم به نظرم سخت مزورانه مینماید: آیا بهراستی مادرم از پدرم تیمارداری کرد، آن زمان که در بستر بیماری افتاده بود؟ آیا صمیمانهترین خوشامدها را در مهمانخانه نثار مهمانها نمیکنند؟ و آیا مگر تمام این زندگی، خود سپهری باژگونه نیست، و میهمانخانهای تمامعیار؟ گیرم که حتی در این امر به شک افتاده باشم که آیا سبک زندگی منزوی و کنارهجویانهی کسانی چون من، با تاهل آسانتر خواهد بود یا در وضعیت مجردی، ولی باز سرانجام به باریکبینی درمییابم که شق اخیر بهتر از اولی باب طبع کسی چون من است، چون من، در خودآزمایی دقیق و مشخص خود، به این باور رسیدهام که نه جسارت و نه توانایی و نه رسالت این را در خود احساس میکنم که بار گران تاهل را بر شانه حمل کنم و دشواریهای آن را به جان بخرم، حساسیت و شعورمندی (روشنفکرانگی) همواره بر من سیطرهی بلامنازع و پیشینی داشته است، از اینرو همواره نسبت به پلشتی و ناسازگاری زندگی شدیدترین حساسیت ممکن را داشتهام، و برعکس، در نسبت با چنین دریافت شدیدم، شادمانیها و لذات، به مراتب کمتر باعث انگیزشم میشدهاند. از اینرو از همان سالهای جوانی، بر پسزمینهی رویاهای من از خوشبختی، همواره صحنههای کنارهجویی (انزواطلبی)، سکوت، تنهایی و لذت از خویشتن (حظ نفس) حضور اساسی داشته است. (با خود میگفتم) اگر به فرض، زندگی واقعی (رئال)ام … مسئلهی بنیادین وجودم و سرچشمهی تمام لذتهایم میگشت، من هم با طیبخاطر ازدواج میکردم، ولی برعکس، از آنجا که زندگی من زندگی آرمانی (ایدئال) و روشنفکرانه بوده است، اجازهی انجام چنین کاری نداشتهام؛ زیرا در هر صورت یکی باید قربانی دیگری شود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.