توضیحات
- هنر حفظ آبرو
- آرتور شوپنهاور
- ترجمه: علی عبدالهی
- نشر مرکز
موضوع کتاب هنر حفظ آبرو، احترام و آبرو است: مفهومی و بهظاهر بسیار عینی و روشن که بهنظر میرسد در زیرمجموعهی اخلاق همگانی، اصول زندگی و رفتارشناسی فردی و اجتماعی جای میگیرد، تا ذیل یکی از مقولات فلسفی. اما چون نیک بنگریم، در مییابیم که تعریف دقیق آن نه تنها به آن سادگی که میپنداریم نیست، بلکه هم مسئلهآفرین است و هم شناخت دقیق مرز آن با مفاهیم مشابه یا حتی مترادفات خود آن مفهوم، در یک زبان و فرهنگ چه مایه دشوار است.
آبرو یا احترام مفهومی بسیار گسترده است و در پیوند با سنتهای جامعه، و تعامل فرد با خود و دیگری و جامعه و، در نهایت، با جوامع و ملل دیگر، معنا مییابد. این مفهوم در زبان فارسی هم مانند زبان آلمانی مترادفات زیادی _ شاید حتی بیشتر از زبان آلمانی _ دارد، از قبیل پاس، حرمت، اعتبار، اکرام، بزرگداشت، تکریم، اعزاز، ارج، ملاحظه و…
این کتاب در 82 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
در باب آبرو و حقیقت
قاعدهی یکم: آبرو عقیدهی دیگری است دربارهی ما و باور همگانی آنهایی که از ما چیزی میدانند و، دقیقتر، باور همگانی آنهایی که از ما و ارزش ما اطلاعی دارند، از هر دیدگاه که بشود جدی تلقیاش کرد، همان دیدگاهی که گونههای مختلف آبرو را مشخص میکند. بنابراین طبق همین تعریف، میتوان آبرو را نمایندهی ارزش ما در ذهن و اندیشهی دیگران دانست.
قاعدهی دوم: چنین عقیدهای در حکم فکری خشک و خالی است و در ذهنهای غریبه چهبسا در خود و برای خود هیچ ارزشی نداشته باشد. زیرا فکر غریبه را، گیرم که امکان تاثیر گرفتن از بیرون هم داشته باشد، باز هم با خیال راحت میشود هیچ تلقیاش کرد، و لاجرم فینفسه به حال من هیچ فرقی ندارد که فلان کس این یا آن نظر را در مورد من داشته باشد، یا خود او نسبت به بهمان کس چه جور فکر کند. چه چیز میتواند، در خود و برای خود، به حال من علیالسویهتر از افکار و نظرات وی باشد، البته تا آنجایی که این اندیشهها و نظرات بیرون از ذهن بر من تاثیر نگذارد. عقیدهی دیگری در مورد من البته فقط تا آنجایی واجد هرگونه ارزشی است که امکان داشته باشد کنش آن فرد را نسبت به من مشخص کند، یا در صورتی که گاهی عملکرد وی را مشخص سازد، صرفا ارزش نسبی دارد. این مورد هم تا زمانی معتبر است که من با آدمها و در میان آنها زندگی میکنم: و از آنجا که ما در شرایط مدنی کمابیش تمام چیزهایی را که به هر نحو به ما پیوند مییابد و از آن ماست مدیون دیگران و جامعه هستیم، در تمام اقداماتمان هم به دیگران نیاز داریم، و آنها هم برای سروکله زدن و کنار آمدن با ما ناگزیرند به ما اعتماد کنند، پس عقیدهی آنها نسبت به من هرچند ارزش غیرمستقیم و باواسطه دارد، ولی به والاترین میزان ارزشمند است: چنانکه گفتهاند «نیکنامی ارزشمندتر از کمربند زرین است.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.