توضیحات
- همین امشب برگردیم
- پیمان اسماعیلی
- نشر چشمه
همین امشب برگردیم چهارمین کتاب پیمان اسماعیلی و سومین مجموعه داستان اوست. این کتاب شامل پنج داستان کوتاه است. داستانها هر چند فضاهای متفاوتی دارند اما باز در تمامشان دغدغهی مشهورِ نویسنده آشکار است: هراس… هراسی که در شکلهای گوناگون قرار است خوانندهی خود را با لحظاتی پیشبینینشدنی روبهرو کند. اصولاً این گریز از منطق روزمرهی روابط است که داستانهای اسماعیلی را صاحب فرصتهای تجربی تازه میکند. در این کتاب خواننده با ماجراهایی در مکانهایی روبهرو میشود که امنیت ذهنش را مختل خواهد کرد. اسماعیلی مدام نشان میدهد که آن بیرون چیزی یا کسی یا شاید جمعی به کمین نشستهاند و منتظر فرصتاند تا کار را تمام کنند.
«دنیای آب»، «تونل»، «کانبرای من»، «روز یادبود» و «واندرلند» از عناوین این کتاب هستند.
اسماعیلی برای نگارش این مجموعه موفق به دریافت نخستین جایزه ادبی احمد محمود شده است.
این کتاب در 92 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
اسماعیل یک چیز سردی را هی فشار میداد تو سینهام. دستش را که کنار زدم و صدای شکستنش آمد فهمیدم دلستر بوده. گفت فدای سرت. اشکال ندارد. فدای سرت. نازنین گفت: قرار نیست به خودت تکانی بدهی؟ گفتم: که چه غلطی بکنم؟ گفت: یعنی مهم نیست یکی آمده سحر را خفه کرده؟ گفتم: الان که شما دورهمی جمعاید جلو در دانشگاه یعنی خیلی برایتان مهم شده؟ نگاهش مثل وقتهایی بود که خر میشد. همینجوری یکبار با مشت کوبیده بود تو صورت فرزین. اینبار ولی تکان نخورد. روسریاش را سفت کرد زیر گلویش و گفت: یکی آنشب از روی فنس پریده تو خوابگاه. کمالوند از طبقهی دو دیده. اسماعیل دستم را کشید طرف مغازه. گفت: نازنینخانم شما بروید ما دوتایی باهم میآییم. گفتم: این دست را ول کن اسماعیل. که تند پس کشید. نازنین گفت: اگر شلوغش کنیم شاید یکی به فکر بیفتد قاتل را پیدا کند. گفتم: خاکبرسرت با این رفاقتی که داشتی. خاک.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.