توضیحات
- لطفا کتابهایم را نخوان
- نامههای نیچه به مادرش
- لودگر لوتکههاوس
- ترجمه: علی عبدالهی
- نشر ثالث
لطفا کتابهایم را نخوان گزیدهای از نامههای نیچه به مادرش از خردسالی، کودکی، نوجوانی تا پایان عمر یعنی یکسال پیش از فروپاشی روانیاش است. در این نامهها او از آثار و دغدغهها و بیش از همه از رسالت گرانبار خود بر دوشش و مهمتر از آن جزئیات لحظهها و بیماریهای گوناگونش نوشته و برای مادرش ارسال کرده است.
نکتهی شگفتآور این نامهها آن است که نیچهی مردمگریز و تنهاییطلب، با وجود جدایی از افراد، هرگز از مادرش جدا نشد و تا آخرین لحظات زندگی او را یگانه کسی میدانست که در این جهان دیوانهخو برای خود دارد.
این نامهها که از میان نامههای نیچه به خواهر، مادر و دوستان اوست و نشاندهندهی این نکته که هر کدام به مرور زمان دچار فراز و نشیب و قهر و آشتی نویسندگان و مخاطبانش میشوند و گاه موقتا قطع میشوند، از تجربهی وجودی نیچه گرفته شدهاند و سیر تکامل اندیشهی وی را نشان میدهند.
همهی این نامهها، به جز نامههای نیچه به مادرش، گاهی از رگههایی از خشم و وانمودگری پر میشوند و گاهی نویسنده در آنها در پی اثبات چیزی به مخاطب است اما نامههای نیچه به مادرش، هیچگاه قطع نمیشود. این نامهها از پنج سالگی شروع و تا پایان عمرش ادامه مییابند.
البته برخلاف تصور عامه که میپندارند نامههای نیچه به مادرش بایستی سرشار از مهرورزی باشد، و در نتیجه کمتنش و بیفراز و فرود اما به واقع چنین نیست. نیچه در این نامهها فقط تقاضای «کالباس، کیک خوشمزه و لباس» نمیکند و صرفا نمیخواهد مادر عزیزش، لباسهای کهنه و نشستهی او را بدوزد و بشورد و با پست برایش بفرستد، بلکه به روشنی به آثارش، دغدغهها و بیش از همه علایق فلسفی و بیماریهایش میپردازد.
این کتاب در 93 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
مادر پیر عزیزم،
با چه چیزی میتوانم برای کریسمس امسال خوشحالی کوچک و قشنگی برایت فراهم آورم ای مادر خوبم؟ خواهش میکنم کاملا جدی به این حرفم توجه کن؛ 500 فرانک پول جمع کردهام، میتوانم البته با آن یک وسیلهی لوکس کوچولو برایت تهیه کنم. چون ناسلامتی مادرم هستی و من جز مادر خوبم کسی دیگر را ندارم._ وقتی دقیقتر به دور و برم نگاه میکنم میبینم آدمهای کمی دور و برم ماندهاند، آنچه در حال حاضر کمی نگرانم میکند، این است که شاید در آیندهی نزدیک به خاطر وخیمتر شدن وضعیت بینایی چشمهایم، کار چندانی برای انجام دادن نداشته باشم: یعنی اینکه دیگر نتوانم هیچ کار دیگری بکنم._
هوای اینجا غمگین است، تا بخواهی باران میبارد؛ توفانی موجخیز و تند هم آمده و کلی خسارت به اینجا وارد کرده است. من خودم از ارتفاع یک موج ترس برم داشت و روی درختی گریختم و آنجا پناه گرفتم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.