توضیحات
شش تکنگاری دربارهی دیدن و زیستن
پیمان هوشمندزاده
نشر چشمه
لذتی که حرفش بود، شامل شش تکنگاری دربارهی دیدن و زیستن است. و در واقع حاصل مشاهدات و تجربیات شخص نویسنده است که به عنوان یک عکاس و با نگاهی کاملا متفاوت، به لحظات و اتفاقات به ظاهر سادهی زندگی میپردازد که در بین روزمرگیهای انسان به دست فراموشی سپرده شدهاند.
نویسنده همچنین در تلاش است که در خلال ارائه تجربیاتش، اهمیت دیدن و شناختن و شکافتن سادهترین اتفاقات جاری زندگی را نیز به مخاطب یادآوری کند.
این کتاب شباهتی به دیگر آثار این نویسنده ندارد و هیچکدام از روایتهای ساده و روان این کتاب، خاصیت قصهگویی ندارند. اما با این وجود، به راحتی و با لحنی ساده و صمیمی، به بیان نکاتی حول محور عکسها و عکاسی میپردازد.
این کتاب به قلم پیمان هوشمندزاده و توسط نشر چشمه، در صدودو صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
ما با آدم بدها معاشر نیستیم، ما آدم خوبها هستیم. ما با شارلاتانها نسبتی نداریم، ما از سیاستمدارها متنفریم. اگر در فیلمی کنار یکی از آنها باشیم به حتم لیچاری که بارشان میکنیم ثبت میشود ولی در عکس صدای کسی شنیده نمیشود، هیچ گفتوگویی وجود ندارد. عکس تا جایی که میتواند بیرحمانه آدمها را با یکدیگر مرتبط میکند. و اگر در آن لحظه در موقعیت مناسبی نباشی نهتنها دیگر کاری از تو ساخته نیست بلکه فراموش هم نخواهد شد.
ما به طور معمول عکس را تصویر واقعیت فرض میکنیم و در نهایت عکس را به جای واقعیت میگذاریم. در نتیجه، برای دستکاری کردن واقعیت کافیست عکس را دستکاری کرده باشیم. این اتفاق حالا به هردلیلی حتا در عکسهای یادگاری خودمان هم میافتد که گاه یا عکس را حذف میکنیم یا بخشی از آن را. اما وقتی این کار را در تیراژ بالا و در سطح عمومی انجام دهیم بیشک ریگی به کفشمان هست. ریگی که سعی میکند تصویر جدیدی از واقعیت بسازد. تصوری که مسیر برعکس را طی کرده. نمونهی تاریخی آن، چه در ایران و چه در خارج از ایران، بسیار دیده شده است. اما شاید مشهورترین آنها جریان کلاه کلمنتیس باشد و یا عکس معروف لنین در حال سخنرانی. عکسهایی که به مرور با حذف آدمهای اطرافشان تبدیل به عکسهای دیگری شدند تا باور جدیدی بیافریند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.