قمار باز

68 هزار تومان

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: qomarbaz دسته: , , برچسب: ,

توضیحات

  • قمارباز
  • ازیادداشت‌های یک جوان
  • فیودور داستایوسکی
  • ترجمه: سروش حبیبی
  • نشر چشمه

داستان قمارباز با خارج شدن شخصیت اصلی رمان از قمارخانه آغاز می‌شود. «آلکسی ایوانویچ» معلم فرزندان یک خانواده روس است که به خاطر ولخرجی و از دست دادن ثروت‌شان مجبور به مهاجرت می‌شوند. او دلباخته‌ی خواهر خانم خانه، «پولینا» که زنی هوس‌باز است، می‌شود. از آن جایی که آلکسی، به شانس خودش در قمار اعتقاد راسخ دارد و مدام در اندیشه‌ی قمار است، با گرفتن پولی از «پولینا» روانه‌ی قمارخانه می‌شود. او در ابتدا برنده می‌شود و مشتاقانه به بازی ادامه می‌دهد و در دام گردونه‌ی بی‌انتهای قمار می‌افتد که قطعیتی در آن وجود ندارد و براساس مهره‌هایی است که بدون هیچ منطقی پای میز بازی چیده شده‌اند.

رمان در برگیرنده‌ی مناسبات و روابطی است که تمامی انسان‌ها در زندگی روزمره با آن مواجه هستند و مشغله‌ی شخصیت‌های داستان نیز از نوع مشغله‌های ذهنی تمام انسان‌ها است؛ دغدغه‌هایی چون عشق، ثروت، شهرت و بدین ترتیب ما با یک روایت کاملا رئال مواجه هستیم.

زندگی در نظر داستایوسکی، همچون یک بازی قمار است که انسان در آن هست تا فقط انتخاب کند و گردونه را بچرخاند، و اینکه این انتخاب آیا موفقیت و پیروزی در بر دارد یا نه، چیزی فرای دستان قدرت بشریت است.

نکته‌ی جالب توجهی که در این کتاب وجود دارد، همزمانی اتفاقات و رویدادهای غافلگیرکننده‌ی داستان با خارج شدن از قمارخانه است. یعنی تمام اتفاقاتی که داستان را شکل می‌دهند، زمانی رخ می‌دهد که یکی از شخصیت‌های داستان از بازی قمار فارغ شده و در حال بازگشت از قمارخانه به مسافرخانه است. به طوری که گویی آنان به هنگام وارد شدن به قمارخانه، گردونه‌ی زندگی را به حرکت در می‌آورند و هر بار روی عددی _شرایطی_  خاص نشانه‌ی گردونه می‌ایستد و چگونگی ادامه زندگی‌شان را رقم می‌زند.

داستان قمارباز، تاثیر گرفته از دورانی است که داستایوسکی در آلمان بر اثر قماربازی درمانده و بی‌پول شده بود و به همین دلیل، نوعی خودزندگی‌نامه به حساب می‌آید. او با نگاهی دقیق و موشکافانه به دردسرهای افرادی که قمار می‌کنند، می‌پردازد و حس آنها را پای میز قمار به هنگام برد و باخت به تصویر می‌کشد. تصویری که نشان‌دهنده‌ی مشکلات این قشر است. «نیچه» فیلسوف آلمانی درباره‌ی توانایی داستایوسکی در تجزیه و تحلیل ریشه‌های فکری گفته است: «آنچه درباره‌ی روان‌شناسی آموخته، نتیجه‌ی مطالعه‌ی آثار این نویسنده‌ی بی‌نظیر روس است.»

سینمای کشورهای مختلف جهان برای اقتباس و ساخت فیلم از داستان قمارباز استقبال کرده‌اند. فیلمی با همین عنوان در سال 1974 به کارگردانی «کارل رایز» ساخته شد که «جیمز کان» برای ایفای نقش در این فیلم جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد مراسم گلدن گلوب را دریافت کرد. داستان فیلم درباره‌ی یک پروفسور دانشگاه است که اعتیاد به قماربازی دارد. او محتاج پول می‌شود و به سراغ مادرش می‌رود و حتی مشکلات حاصل از قمار او را مجبور می‌کند از شاگردش رشوه بگیرد.

در سال 2014 «روپرت وایت» نسخه‌ای دیگر از فیلم را با بازی «مارک والبرگ»، «بری لارسون» و «جان گودمن» تولید کرد.

این کتاب در 218 صفحه به چاپ رسیده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

سر ناهار باز، مثل سه روز پیش بسیار برانگیخته بودم. مردک فرانسوی و مادموزال بلانش باز سر میز ما بودند. از قضا مادموزال بلانش آن روز صبح در تالار کازینو شاهد شاهکارهای من بود. این‌بار با ملاحظه و توجه بیشتری با من حرف می‌زد. فرانسوی اهل ملاحظه نبود و رک‌و‌راست از من پرسید که من جدا با پول خودم بازی کرده‌ام؟ به‌نظرم نسبت به پولینا بدگمان است. خلاصه این‌که انگاری کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه هست. من فورا دروغی ساز کردم و گفتم که البته که پول خودم بود.

ژنرال سخت حیرت کرده بود که من این‌همه پول از کجا آورده بودم. من توضیح دادم که بازی را با ده فردریک طلا شروع کردم و مبالغ برده را باز داو می‌گذاشتم و بعد از شش هفت‌بار بازی پشت سر هم، صاحب شش هفت هزار گولدن شده بودم، که ضمن دوبار بازی همه را باختم. این‌ها تمام البته حقیقت می‌نمود و باورکردنی بود. ضمن این توضیحات نگاهی به پولینا کردم اما در سیمای او ابدا چیزی خوانده نمی‌شد. او مرا آزاد گذاشت که دروغ‌هایم را بگویم و من نتیجه گرفتم که باید به دروغ بافتن ادامه دهم و منبع پول‌های باخته را پوشیده بدارم. در همه‌حال با خود می‌گفتم که او توضیحاتش را به من بدهکار است زیرا قول داده است که مطالبی را برای من فاش کند

 

 

 

 

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “قمار باز”

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “قمار باز”