قلبی به این سپیدی

56 هزار تومان

1 در انبار

شناسه محصول: ghalbi be in sepidi دسته: , , برچسب: ,

توضیحات

  • قلبی به این سپیدی
  • خابیر ماریاس
  • ترجمه: مهسا ملک مرزبان
  • نشر چشمه

قلبی به این سپیدی روایت‌گر داستان مردی است مترجم که در سازمان‌های رده‌بالای بین‌المللی کار ترجمه‌ی همزمان می‌کند و همان جا با زنی همکار آشنا می‌شود و ازدواج می‌کند و این تازه آغاز ماجراست. قهرمان این داستان در این فرآیند دچار بازخوانی گذشته‌ی مه‌آلودش می‌شود. گذشته‌ی پررازورمز که جای پای ماجراهایی در آن‌ها باقی مانده و او را عذاب می‌دهد؛ تا در هتل ماه‌عسلش به‌صورت اتفاقیِ صدای زنی را در اتاق کناری می‌شنود و به گذشته‌ی خود بازمی‌گردد. صدای زنی که از مردی می‌خواهد اگر دوستش دارد زنش را به خاطر او بکشد.

خابیر ماریاس در همه‌ی بخش‌های رمانش به تغییر جهان انسانی توجه می‌کند که از چیزی در دوردست‌ها می‌ترسد. رمان ریتم سریعی دارد و در آن می‌توان تلفیقی از خشونت، عشق و ماجراجویی را دید.

ماریاس برای نگارش این رمان، در سال 1997 جایزه‌ی بین‌المللی ادبی ایمپک‌دوبلین را دریافت کرد.

این کتاب در280 صفحه به چاپ رسیده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

نمی‌خواستم بدانم اما تصادفی فهمیدم که یکی از دخترها، وقتی دیگر دختر نبود و تازه از ماه‌عسل برگشته بود، به دست‌شویی رفت، جلو آینه ایستاد، دکمه‌ی بلوزش را باز کرد، و تفنگ پدرش را به سوی قلبش نشانه رفت، آن موقع پدرش همراه باقی اعضای خانواده و سه میهمان در اتاق ناهارخوری بودند. صدای گلوله را که شنیدند، حدود پنج‌دقیقه بعد از آن بود که دختر میز شام را ترک کرد، پدرش تکان نخورد، چند ثانیه‌ای در همان حالت ماند، خشکش زده بود، دهانش همچنان پر از غذا بود، جرئت نداشت آن را بجود یا قورت بدهد، اصلا هم دلش نمی‌خواست آن را داخل بشقابش بریزد؛ بالاخره بلند شد و دوان‌دوان به سمت دست‌شویی رفت، آن‌ها که دنبالش رفتند دیدند جسد غرق در خون دخترش را بغل کرده و سر او را در دست‌هایش گرفته، مدام قلنبه‌ی گوشت را از این لپش به آن یکی می‌داد و هنوز نمی‌دانست با آن چه کند.

 

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “قلبی به این سپیدی”

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “قلبی به این سپیدی”