توضیحات
صداهایی در شب/ استیون میلهاوزر/ نشر ثالث
این کتاب شامل 16 داستان کوتاه است که به عمق زندگی و امیال پنهانی مردم عادی میپردازد. نویسنده در این داستانها به بازگو کردن افسانهها و اسطورههایی میپردازد که آرمانها و آرزوهای روح بشر در آنها میدرخشند.
میلهاوزر که خود نویسندهای شهرستانی است و زندگی در شهرهای کوچک در داستانهایش بازتاب دارد، در این مجموعه نیز از دریچههایی غریب به زندگی مردمان یک شهر کوچک مینگرد و در خلال روایت داستانهایی واقعگرایانه و در عین حال خیالی، بخشهای تاریک درون انسانها را نیز به تصویر میکشد.
میلهاوزر جایزهی پولیتزر را نیز در کارنامهی هنری خود دارد.
این کتاب در 360 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
تقریبا صبح زود، ساعت 4:30 نوزدهم ژوئن، موجهای دریا پری دریایی را به ساحل ما آوردند. جورج کالدول، یک کارمند چهلسالهی ادارهی پست که دو خیابان بالاتر از ساحل زندگی میکرد و عاشق شنای دم صبح بود، ساعت 5:06 او را یافت و گمان کرد دختر نوجوانی غرق شده است. پیکرش به شانه چرخیده بود و روی خطوط جزرومدی ساحل و میان رشتههای پراکنده از صدفها و گیاهان دریایی افتاده بود. کالدول کمی عقب رفت. دنبال دردسر نبود. بلافاصله با تلفن همراهش به 911 زنگ زد و در هوای گرگومیش و به فاصلهی سه متری از دختر مغروق منتظر ماند تا دو اتومبیل پلیس و یک آمبولانس وارد پارکینگ ساحلی شدند.
خورشید سر نزده بود ولی روی آبها رشتهای به سپیدی مروارید در آسمان میدرخشید. کالدول بعدتر به خبرنگار روزنامهی لیسنر گفت: « گمان کردم یک دختر دبیرستانی باشد، هوا هنوز روشن نشده بود، فکر کردم یکجور لباس بلند تنش است که بالایش پاره شده. زود دستم آمد که اتفاق بدی برایش افتاده و نخواستم خیلی نزدیکش شوم.» پیکرش را به ساختمان کفنودفن واندرهورن در خیابان برادبریج بردند و دکتری از پزشک قانونی و سه دکتر دیگر معاینهاش کردند. اولین گزارش میگفت: « این پیکر ظاهر یک پری دریایی را دارد.» ولی پیش از اظهارنظر قطعی نیاز به آزمایشهای بیشتر بود. دو زیستشناس دریایی از دانشگاه مجاور طی تنها چند ساعت حاضر شدند و درستی معاینات اولیه را تایید کردند و در گزارش محرمانهشان نوشتند این پری دریایی بدون شک واقعی است.
•
“ استیون میلهاوزر از آنکسانی است که داستانهاشان را میبلعم، از آنکسانی که داستانشان معلم من است.
میلهاوزر در ساراتوگا اسپرینگز نیویورک زندگی میکند، جایی که ۱۹۱۵ تازه شهر شده و ۲۶۰۰۰ نفر جمعیت دارد. این اطلاعات را میتوانید در صفحهی ویکیپدیایش پیدا کنید. اما من به این دلیل نقل کردم که ببینید نویسندهی شهرستانی ( به معنای کسی که از شهر کوچک مینویسد) همه جای دنیا هست و فکر نکنید برای نویسنده شدن باید دوید آمد تهران یا از تهران نوشت.
جواد همایونپور کمکم دارد متخصص ترجمهی میلهاوزر میشود، این چیزی است که در فارسی کمداریم، مترجمی که یک نویسندهی بزرگ را بگیرد و جهانش را بشناسد و زبانش را.”
«محمد طلوعی»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.