توضیحات
- شب در مسیر غرب
- بریل مرکام
- ترجمه: احسان نوروزی
- نشر چشمه
شب در مسیر غرب ماجرای زنی خلبان است. آن سالها که در غرب (آمریکا و اروپا) هنوز زنان خیلی از آزادیهای امروز خود را نداشتند و به تأسی از مناسبات حاکم بر جوامع خودشان، زنان در حاشیه و زیر سایهی مردان قرار داشتند؛ زنی در برهوت امکانات آفریقا، به عنوان خلبانی ممتاز و ماجراجو شناخته میشد. بریل مرکام با چنین تواناییهایی نه تنها در مرکز توجه دیگران قرار داشت، بلکه سمبل بسیاری از چیزها میتوانست باشد.
او نمادی از اراده و توانایی محسوب میشد کسی که رکورد پرواز روی دریای آتلانتیک را داشت و از شرق به غرب و برعکس بر فراز آفریقا پرواز کرده بود. پروازهایی که به دلایل مختلفی انجام میشد؛ گاه برای نجات یک بیمار بود و گاه برای انتقال آنچه به ضرورت بدان نیاز بود و باید به سرعت به گوشهای دیگر از این دیار بکر و دستنخورده میرسید. زندگی یک زن با این ویژگیها و تواناییها از یک سو و گذران عمر در چنین دیاری که به دلایل گوناگون بهویژه طبیعت بکر، حیات وحش و قبایل بدوی آن رویهمرفته آن قدر تجربیات ریز و درشت برای بریل مرکام به همراه داشت که اگر روزی میگرفت، خاطرات و تجربیاتش را مکتوب کند آن هم به زبان داستان، اثری ویژه و پر و پیمان را پیش روی خوانندگان خود بگذارد.
بریل مرکام نهایتا چنین تصمیمی را گرفت، به ویژه آنکه مردانی در دورههای مختلف وارد زندگی او شده بودند که اهل نوشتن و ادبیات هم بودند. شاخصترین آنها هم خلبان دیگری بود. آنتوان دو سنت اگزوپری باوجود داستانهای گوناگونی که بر اساس تجربیاتش نوشت با اثری (شازده کوچولو) جاودان شد که یکسره از تخیل او سرچشمه گرفته بود.
بریل مرکام سرانجام وسوسه شد تا خاطرات و تجربیات فراوان خود را با زبان داستانی مکتوب کند. حاصل تلاش او برای نوشتن ماجراجوییهایش همین کتابی است که با عنوان «شب در مسیر غرب» منتشرشده است.
این اثر در سال ۱۹۴۲ به چاپ رسید. باوجود شهرتی که بریل مرکام به عنوان زن رکورددار عالم پرواز از آن برخوردار بود؛ استقبال از کتاب ناامیدکننده بود. این کتاب چنان با ناکامی و بیتوجهی روبهرو شد که چندی بعد اثری کاملاً فراموششده به حساب می آمد؛ همانند صاحبش که حالا او نیز پا به سن گذاشته و از یادها رفته بود و در فقر روزگار میگذراند. سالها بعد بود که بریل مرکام به تشویق دوستانش تلاشی دوباره برای نوشتن انجام داد، داستانهایی که اینبار نوشت حتی کیفیت اثر قبلی را نیز با شبهه مواجه ساخت؛ چنانکه سردبیر نشریهای که او نوشتههایش را برای آن فرستاده بود این تردید را مطرح کرد که آیا واقعاً کتاب «شب در مسیر غرب» به قلم خود مرکام بوده یا دیگران نیز در نوشتن آن دست داشتهاند؟!
درست چهل سال بعد از نوشتن کتاب «شب در مسیر غرب» در سال ۱۹۸۲ نامهای قدیمی از ارنست همینگوی پیدا شد. این عجیب نیست که همینگوی با روح بسیار ماجراجویش، از خواندن کتاب بریل مرکام کیفور شده باشد و بهخصوص اینکه خود نویسنده را نیز در زمان اقامت در آفریقا از دور و نزدیک می شناخت و آشنایی داشت. همینگوی در این نامه قدیمی که خطاب به مسکول پرکنیز نوشته بود از این کتاب ستایش فراوان کرد:
«کتاب بریل مرکام، شب در مسیر غرب، را خواندهای؟ وقتی آفریقا بودم نسبتا خوب میشناختمش و هیچ وقت گمان نمیکردم بتواند و بخواهد که دست به قلم ببرد، مگر برای نوشتن دفترچهی پروازش. از قرار معلوم، خیلی هم خوب نوشته، به شکل اعجابانگیزی خوب، آن قدر که من از خودم به عنوان یک نویسنده شرمنده شدم. حس کردم صرفاً یک نجار کلمات هستم، هر چه را در کار صیقل خورده باشد برمیدارم و به هم میخشان میکنم و بعضی وقتها یک خوکدانی معمولی میسازم.
امیدوارم این کتاب را بگیری و بخوانی اش، چون واقعاً کتاب محشری است.
انتشار این نامه همانند جرقهای بود که در روشنایی آن، ارزش واقعی کتاب در مسیر غرب دیده شد. همینگوی نزدیک به سی سال پیش از انتشار این نامه خودکشی کرده بود، بنابراین نوشتن آن به بیش از سی سال قبل برمیگشت. سی سالی که میتوانست برای بریل مرکام که به سختی و فقر روزگار میگذراند یک فرصت باشد.
بعد از کشف این نامه ورق برگشت، بریل مرکام در مرکز توجه قرار گرفت. ناشران او را یافتند. هشتادساله شده بود، پیر و درهمشکسته با اوضاع مالی خراب که شغل پدرش را در پیش گرفته بود. حقالتالیف انتشار مجدد کتاب شب در مسیر غرب توانست سر و سامانی به زندگی او بدهد. این شهرت و کشف ارزشهای مغفولماندهی کتاب او، هدیهای استثنایی بود از طرف ارنست همینگوی؛ اگر چه بسیار دیر هنگام چرا که اندک زمانی بعد بریل مرکام در «نایروبی» مرد؛ اما کشف کتاب نامش را بری همیشه ماندگار کرد.
این کتاب در ۳۲۱ صفحه به چاپ رسیده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.