توضیحات
- زمستان سخت
- اسماعیل کاداره
- ترجمه: مهستی بحرینی
- نشر نیلوفر
زمستان سخت داستان اختلاف و جدایی آلبانی از اتحاد جماهیر شوروی و تاثیراتی است که این جدایی بر مردم و کشور آلبانی میگذارد. اسماعیل کاداره به خوبی داستان کشور آلبانی و مردم این کشور و همینطور ترکیب این دو را بیان میکند. داستان از زاویهی دید «بسنیک استروگا» که روزنامه نگار، مترجم و مفسر دولتی است روایت میشود. شوروی و آلبانی بر سر مسئلهای دچار اختلاف شدهاند، در کنفراس شوروی، تلاششان برای توافق ناکام میماند در نتیجه اتحاد جماهیر شوروی تصمیم به تحریم گستردهی آلبانی میگیرد. کمکهای خود و به طور کلی ارتباطشان با آلبانی را قطع میکنند، اتفاقی که زمستانی سخت و سرد را برای مردم و کشور آلبانی رقم خواهد زد. استروگا نیز در این جلسه حضور دارد و از اتفاق و بحران پیش رو خبردار میشود. مسئلهای که مردم عادی ماهها بعد به آن پی خواهند برد. «جنگ و صلح زمان ما» لقبی است که منتقدان به این اثر دادهاند.
کاداره را با کافکا و اورول مقایسه کردهاند، ولی او نویسندهای اصیل است که هم جهانی است و هم در خاک خود ریشه دارد. آلبانی بیش از چهل سال زیر یوغ دیکتاتوری کمونیستی انور خوجه بود؛ کسی که استالینیسم بیرحمانه و خاص او بیشتر از سایر کشورهای اروپای شرقی دوام آورد. کاداره از انواع ژانرها و شیوههای ادبی استفاده کرد _از تمثیل، طنز، فاصلهگذاری تاریخی، اسطورهپردازی_ تا از سانسور ظالمانهی خوجه و انتقامجوییهای مرگبار او بگریزد.
نوشتههای او وقایعنامهی آن سالهای هولناک است، هر چند داستانهایش اغلب در گذشتههای دور و در کشورهای دیگر شکل میگیرد. «کاخ رویاها» و «هرم» به ترتیب در دوران امپراتوری عثمانی و در مصر باستان روی میدهند، در حالی که «زمستان سخت» و «کنسرت آشکارا» به گسستن خوجه از روسیهی دوران خروشچف و چین پس از مائو اشاره دارد.
اسماعیل کاداره در 1990 آلبانی را ترک کرد و در پاریس سکونت گزید. در 1996، به عضویت فرهنگستان علوم اخلاقی و سیاسی فرانسه برگزیده شد و جای کارل پوپر، فیلسوف انگلیسی زادهی اتریش، را گرفت که همان سال درگذشته بود.
این کتاب در 588 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
در ذهن بسنیک، این اندیشه که او اکنون در قلب اردوگاه سوسیالیستی است، میچرخید. و گویی منتظر فرصت بود تا برای همیشه در آن جایگزین شود. بسنیک چنانکه بخواهد به خود بباوراند، در دل گفت: «اینجا قلب جهان است.» از دور، از کنار موزهی تاریخی، صورتهای بسیار بزرگ منجمد دیگری دیده میشد. تصویرها از آن اعضای دفتر سیاسی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی بود. بسنیک اندیشید: «سومین رم. در همهی مدارس شوروی، فرضیهی قرون وسطایی «سه رم» را که یک راهب روسی به نام فیلوپته پیشگویی کرده بود، به شاگردان میآموختند: دو رم سقوط کرده، سومین رم سرپا ایستاده است و رم چهارمی در کار نخواهد بود. این سومین رم، به نظر کشیش، مسکو بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.