توضیحات
- دیدار اتفاقی با دوست خیالی
- و هشت جستار دیگر
- آدام گاپنیک
- مجموعه جستار
- ترجمه: کیوان سررشته
- نشر اطراف
کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی مجموعهای است از 9 جستار گاپنیک که نخستین بار در نیویورکر یا در یکی از سه کتاب «از پاریس به ماه»، «از دریچهی بچهها» و «اول، میز غذا» منتشر شدهاند و گرچه دامنهی موضوعی وسیعی دارند -از اینترنت و عصر اطلاعات و روانکاوی فرویدی گرفته تا پیادهروی، ارتباط تاریخ و جغرافیا، ذائقه و سلیقهی غذایی و فرهنگی، زیباییهای فوتبال و تجربهی یادگیری رانندگی در میانسالی- بن مایهی همهی آنها حالوهوای زندگی مدرن و خوشیها و ناخوشیهای همراه آن است؛ بن مایهای که مثل نخ تسبیح همهی این جستارها را به هم وصل میکند.
گاپنیک در این جستارها به حوزههای گوناگون سرک میکشد و هر چیزی را بهانه میکند تا خواننده را به گشتوگذاری فکری ببرد. گشتوگذاری که اغلب چهارچوبهای قالبی و مضمونی را نادیده میگیرد و به مرزبندیهای معمول و متداول تن نمیدهد. جستارهای گاپنیک گاهی به نقد ادبی شبیه میشوند و گاهی به خاطرهپردازی و خودزندگینامه؛ گاهی سراغ جغرافیای سیاسی و مطالعات فرهنگی میروند، گاهی به روانشناسی و روانکاوی فرویدی ناخنک میزنند و گاهی هم از عصر اطلاعات و اینترنت و واهمههای امروزیِ همراهش میگویند. اما این جستارها، با همهی تنوع و وسعتِ موضوعیشان، عموماً در یک مضمون اشتراک دارند: پرداختن به دغدغهها، ترسها و اضطرابهای برآمده از زندگی شهری مدرن.
آدام گاپنیک که سالها در نیویورک و مدتی هم در پاریس زندگی کرده در خیلی از جستارهای کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی از تجربهی زندگیِ شهری و پیامدها و دلالتهای ضمنی این تجربه برای انسان امروزی میگوید؛ پیامدها و دلالتهایی که حتی اگر نیویورک و پاریس را ندیده باشیم و حتی اگر در شهری بزرگ و شلوغ و پرهیاهو زندگی نکنیم، برای ما غریبه و فهمناپذیر نیستند چون همه، دستکم گاهی، سرشلوغی و هیاهوی شهری و غوغای شبکههای اجتماعی و پریشانی و اضطرابِ روزگارمان را تجربه کردهایم.
افسون و جادوی گاپنیک این است که با نگاه تیزبین و جستوجوگر، دانش بهروز، ذهن تحلیلگر و ژرفاندیش و لحنِ گیرا و گاهی شوخوشنگش همین تجربههای آشنا، روزمره و گاهی پیشپاافتاده از زندگی معاصرِ انسان شهری را دستمایهی پرداختن به مفاهیم و مضامین کلیتر، اساسیتر و جهانیتر میکند: بوقلمونی که در پاریس سفارش داده و اعتصاب سراسریْ رسیدنش را به تأخیر انداخته بهانهای میشود برای حرف زدن از جهانیشدن و لیبرالیسم. دوست خیالی دختر سهسالهاش فرصتی میسازد برای جستوجوی پاسخ این سؤال که ما آدمهای امروزی چرا اینقدر سرمان شلوغ است و چرا به هیچ کارمان نمیرسیم. و مقایسهی فوتبال با هاکی و فوتبالآمریکایی دستاویزی میشود برای بحث دربارهی ذات تجربه و زندگی انسانی.
این کتاب در 207 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
دختر سهسالهام اولیویا دوستی خیالی دارد به نام چارلی راویولی. اولیویا کودکیاش را در منهتن میگذراند و برای همین دوست خیالیاش، چارلی راویولی، هم اخلاق و رفتارش شبیه مردم منهتن است: در آپارتمانی در تقاطع مدیسون و لکزینگتون زندگی میکند، شامش مرغ کبابی، میوه و آب است و با این که فقط هفتسالونیمه است احساس میکند خیلی «بزرگ» شده و مردم هم بزرگ حسابش میکنند. اما عجیبترین خلق و خوی محلی همبازی خیالی اولیویا این است: همیشه سرشلوغتر از آن است که با اولیویا همبازی شود. دخترم تلفن همراه اسباببازی را میگیرد دم گوشش و صدایش را میشنویم که توی تلفن میگوید «راویولی؟ من اولیویام… اولیویا. میآی بازی کنیم؟ باشه. بهم زنگ بزن. خدافظ.» بعد تق، گوشی را میبندد و سر تکان میدهد «همهش میره روی پیغامگیر.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.