جانستان کابلستان

53 هزار تومان

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: janestankabolestan دسته: , , برچسب:

توضیحات

  • جانستان کابلستان
  • روایت سفر به افغانستان
  • رضا امیرخانی
  • نشر افق

کتاب‌ جانستان کابلستان روایت نویسنده از سفر چند روزه‌اش به کشور افغانستان است. سال 1388 رضا امیرخانی همراه همسر و فرزندش برای سخنرانی در مراسم دانشجویان جدید الورود راهی مشهد می‌شوند.

رضا امیرخانی در میانه‌ی سفر، تصمیم می‌گیرد راهی افغانستان شود. او به قصد دیدار با استادان و ادیبان دانشگاه هرات به کنسولگری افغانستان می‌رود و به راحتی مراحل اداری ورود به این کشور را طی می‌کند. امیرخانی به همراه خانواده‌اش بدون هیچ پیش‌ زمینه‌ای که ممکن است چه اتفاق‌هایی در انتظار آن‌ها باشد، راهی افغانستان می‌شوند. آن‌ها به شهرهای هرات، مزارشریف و کابل سفر ‌می‌کنند و امیرخانی با زبان عامیانه وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم کشور افغانستان را توصیف می‌کند. امیرخانی در سفر کوتاهش پنجره‌ای کوچک به سمت افغانستان می‌گشاید و ما را با آداب و رسوم مردم افغان از نزدیک آشنا می‌کند. او علاوه بر این‌که سفر خود را روایت می‌کند اوضاع سیاسی، اقتصادی و پیشینه‌ی این کشور را نیز بازگو می‌کند.

امیرخانی  در کتاب جانستان کابلستان سفرنامه‌اش را در 9 فصل روایت کرده است. فصل اول با نام «مور و تیمور» پیش‌درآمد کتاب است که نویسنده صعود دماوندش را توصیف می‌کند. بقیه‌ی فصل‌ها ابتدا روایت سفر مشهد هستند و پس از آن امیرخانی درباره‌ی افغانستان سخن گفته است. عنوان فصل‌های کتاب به این شرح است: «مشهورات هرات» «متواترات هرات» «تحریرات هرات» «زائر زار و نزار مزار» «بلخ؛ الخ…» «تقابل با کابل» «انتخاباتیات» «بلاکش هندوکش».

این کتاب در 348 صفحه به چاپ رسیده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

هرات، نه شهر ناژوهاست، نه شهر مناره‌های خون‌آلود… نه شهر حصارها و دروازه‌هاست و نه شهر جنگ‌ها و غارت‌ها… نه آن‌چنان است که مستشرقان دیروزی دیده‌اند و نه این‌چنین که غربیان و شرقیان امروزی می‌بینند…

برای رفتن به هرات، یک قطعه عکس سه در چهار، گذرنامه و مدتی معطلی در کنسو‌ل‌گری و مرز دوغارون، کفایت می‌کند، ما همین گونه به هرات رسیدیم…

برای بعضی دیگر حتا همین مقدار تمهید هم ضرور نیست. پوشیدن لباس مزدوری و یک پرواز نظامی دوربرد کفایت می‌کند.

آمریکاییان همین گونه به هرات رسیدند.

روزگاری پیش، پیشینیان ما اما، به شهرها این گونه وارد نمی‌شدند، چرا که شهرها را آن گونه نمی‌دیدند. برای ایشان نه در عالم عین، ناژو و مناره‌ای بود و نه در عالم ذهن، مرزی و تذکره‌ای.

خواجه که به‌گم‌نامی بیش‌تر شهره بود تا به یحیی بن عمار سجستانی، با قافله‌ای هم‌راه شده بود تا از سجستان (همان سیستان امروزی) به هرات برسد. گفته‌اند از زرنج سجستان تا هرات، ده روز دست کم بایستی را می‌پیمودند به مرکب راه‌وار.

خواجه در راه، مدام به بزرگانی می‌اندیشید که در هرات بایستی دیدار کند. به دست‌بوسی عرفای خلف می‌رفت و عتبه‌بوسی عرفای سلف. خراسان بزرگ که خود زیباترین خرقه‌ی استغنای عالم درویشی بود، نگینی داشت از فخر که سلطانی بود به طوس آرمیده، انیس النفوس، علی بن موسی الرضا المرتضا علیه آلاف التحیه و الثنا… و گوش‌واری داشت در غرب به بسطام و خرقان و گوش‌واری در شرق، به هرات. از اهل قافله مروی‌ست که چون کاروان شتران به شش فرسخی هری رسید، خواجه از خود بی‌خود شد و خود را از مرکب به زیر انداخت.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “جانستان کابلستان”

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “جانستان کابلستان”