توضیحات
- بیست زخم کاری
- محمود حسینیزاد
- رمان
- نشر چشمه
داستان کتاب بیست زخم کاری با مرگ پیرمردی ثروتمند آغاز میشود. پزشکی قانونی این مرگ را عادی اعلام میکند و ماجرای کتاب از همین جا آغاز میشود. ضد قهرمان کتاب بیست زخم کاری مردی به نام مالکی است. این پسر جوان خواننده را به یاد مکبث می اندازد؛ کسی که قربانی شرارت شد تا صاحب قدرت و ثروت بیشتری شود. مالکی در ابتدای داستان فردی با پتانسیل شرارت است اما کمکم این ویژگی در او شکل گرفته و پررنگتر میشود.
داستان بیست زخم کاری در شهر تهران اتفاق میافتد؛ اما برخی رویدادهای آن در شمال ایران رخ میدهد. نقطه عطف رمان را میتوان واقعهای که در ویلای شمال اتفاق می افتد دانست. ورق داستان به طور کلی در شمال کشور برمیگردد و شخصیتهای داستان، با نمایش روح اصلی خود، حرص و طمع غیر قابل انتظاری از خود نشان می دهند.
بیست زخم کاری یک رمان اجتماعی با چاشنی خشونت است. محمود حسینیزاد در این اثر خود به سراغ داستانی نو و بهروز میرود و با بیانی شفاف به فسادهای اقتصادی در ایران امروز میپردازد. حسینیزاد در این کتاب مفهوم آقازادگی و نظام سرمایهداری بیقانون را برای مخاطب خود به نمایش میگذارد و مسائلی همچون فساد سیاسی و اقتصادی، رانتخواری، خشونت، خیانت، حرص و طمع، ریاکاری، اشرافیت مدرن و شهوت را مورد نقد قرار میدهد.
حسینیزاد در این کتاب، توجه ویژهای به نمایشنامهی «مکبث» اثر ویلیام شکسپیر داشته است. او با الهام از مکبث، اثر خود را پیش برده و داستان خود را تعریف کرده است. این کتاب در واقع اقتباسی آزاد از اثر شکسپیر است و اثری مستقل و بدیع محسوب میشود.
سریالی نیز با اقتباس از این کتاب و به کارگردانی محمدحسین مهدویان ساخته شده است.
محمود حسینیزاد داستاننویس و مترجم شناخته شدهی روزگارِ ماست. او در مقام داستاننویس پیش از این کتابهای موفقی چون این برف کی آمده؟ و آسمان، کیپ ابر و سر را گذاشت روی فلز سرد را نوشته است. روایتهایی مملو از شگفتی و اجسام و ارواح و مرگ… اما رمان بیست زخمِ کاری اثری است به کل متفاوت در کارنامهی کاری او. یک رمان تریلر. رمانی دربارهی کشتن و هراس. گناهان کبیرهای که ذهنِ شکسپیردوستِ حسینیزاد بازخوانیشان میکند و به هم پیوند میزندشان. رمان داستان مردی است که میخواهد سلطهگر باشد. در ابتدا پیرمردی ثروتمند و دارا جان میدهد، پزشکی قانونی مرگ را عادی اعلام میکند اما این تازه آغاز ماجراست… حسینیزاد مبنای روایت خود را بر اموری ممنوعه گذاشته که به تدریج روح قهرمانهای او را فاسد میکند. ولع، حرص، کشتن، کذب و البته میل به بزرگ بودن در جایجای این رمان خواندنی و و جذاب نیروی محرکهی قهرمانهای اصلی اوست. اما در تاریکی و سایهی دیگران، آن زخم خوردگانِ ساکت بیکار ننشستهاند و منتظر فرصت هستند. نویسنده رمانِ خود را با ریتمی سریع و در دلِ تهران روایت میکند و البته مکانهای دیگر. اما محور تهران است و شاید ویلایی در شمال که نفرین اصلی آنجا رقم میخورد. بیست زخمِ کاری، تجربهی یک رئالیسمِ پُرشتاب، قرار است مخاطب را مجذوب کند.
این کتاب در 127 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
مرد در را که باز کرد، هوای شبماندهی اتاق نیمه تاریک رفت عقب، خورد به پردههای کیپ کشیدهشدهی پنجره، خط باریک نور بین پردهها موج برداشت و هوا برگشت و بوی تهماندهی عطرِ پریدهای را داشت. زن انگار تمام شب را غلت و واغلت زده باشد، افتاده بود بین ملافهها و روانداز و بالشهای درهم. دیشب دیر اومدی؟ آره. الان هم داری میری؟ آره. زن غلتی زد و به پشت دراز کشید و بعد تنه را بلند کرد و درجا نشست. کاش همهی دلالها دکوپُز تو رو داشتن. مرد جواب نداد. زن در نیمهتاریکِ اتاق نگاهی انداخت به مرد، دستهایش را دراز کرد، ملافهی اطلسِ صورتیرنگ را چنگ زد و کشید روی تن و سرش و به پشت افتاد روی تشک.
مهسا بختیاری –
سلام وقت بخیر
من خیلی دوست دارم این کتاب بخوانم
لطفا راهنمایی بفرمایید