توضیحات
- بچههای سبز
- الگا توکارچوک
- ترجمه: کاوه میرعباسی
- نشر چشمه
کتاب بچههای سبز، مانند دیگر آثار الگا توکارچوک، لحنی افسانهای و رازآلود دارد. نویسنده در این کتاب تاریخ، متافیزیک و علوم غریبه را ترکیب میکند و یادآور قصههای افسانهای است.
ویلیام دیویسون، راوی داستان بچههای سبز، گیاه شناس و پزشکی اسکاتلندی است که در مقام طبیب دربار، به خدمت یان دوم کازیمیرز، پادشاه بیمار لهستان، درآمده است. او در سدهی هفدهم، چند سال پس از مرگ دوست نامدارش، رنه دکارت فیلسوف، کانون آرامش و ثبات استقرار خود در اروپا را ترک کرده و راهی خطهی سرد و مرطوب و دور لهستان شده است. دیویسون از این آب وهوای پیش بینی ناپذیر و روبه روشدن با مردمانی بیگانه بیمناک است. از سوی دیگر، حضور او در رکاب پادشاه لهستان هم زمان است با آشوب و جنگی ویرانگر که سپاه سوئد و قشون روس و مهاجمان تاتار و شورشیان داخلی به راه انداخته اند. با این همه، راوی مشقتهای این سفر را در ازای دستمزدی کلان و ارضای کنجکاویهای فلسفی و گیاه شناسانه و فرهنگ پژوهانه اش به جان خریده است. اما محور اصلی داستان دیدار او با دو کودک است که سیمایی عجیب دارند. طی سفر پادشاه به سمت لیتوانی، سربازان او این دختر و پسر را که روی و مویی سبزرنگ و ظاهر و رفتاری وحشی و بدوی دارند، در دل جنگلی انبوه دستگیر میکنند. طی موقعیتی، پسرک دست راوی را گاز میگیرد و باعث نقش بر زمین شدن او و ترک خوردن استخوان پایش میشود. راوی به ناگزیر از ادامهی سفر بازمی ماند و همراه خدمتکار جوانش، اُپالینسکی، در کوشک یکی از مقامات محلی سکنی میگزیند.
توکارچوک، نویسنده و روشنفکر لهستانی است که در سال ۲۰۱۸ برای رمان پروازها برندهی جایزه بینالمللی من بوکر شد و در سال ۲۰۱۹ جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرد.
او رمانهای خود را در کشمکش بین تقابلهای فرهنگی بنا میکند: طبیعت در برابر فرهنگ، عقل در برابر جنون، مرد در برابر زن، خانه در مقابل بیگانگی.
این کتاب در ۵۱ صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
در هنگام ورودم به این دیار، پدیدهای ذهنم را به خود مشغول کرده بود. گرچه در دیگر نقاط عالم نیز مشاهده میشود. اینجا بسیار رایج است،؛ گیس لهستانی. چیزی غریب و از جنس مو که به شکلهای گوناگون تجسم مییابد. طره، تنیده درهم، بافته، سیخ سیخ مانند دم راسو.
عجیبتر آنکه اغلب مردم گمان میبرند، این گیس از نیروهای سودمند یا زیانبار برخوردار است. جوری که دارندهاش در حفظ آن سخت کوشاست؛ و چه بسا ترجیح میدهد بمیرد تا اینکه آن را از کف بدهد. چون دستی در نقاشی دارم، تعداد زیادی طرح و توصیفهای جامع درباره این پدیده فراهم آورده بودم و قصد داشتم وقتی به فرانسه بازگشتم، رسالهای دربارهاش تدوین و منتشر کنم.
این دلبستگی که در اروپا به نامهای متفاوت شناخته میشود، بیشک در فرانسه کم اقبالتر است. کشوری که مردمانش به آراستگی ظاهر اهمیت فراوان میدهند و ساعتها وقت میگذارند تا مویشان را فر بزنند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.