توضیحات
مجموعه داستان
آرش صادقبیگی
نشر نگاه
این کتاب اولین اثر آرش صادقبیگی و شامل 8 داستان کوتاه و مستقل است. این داستانها با وجود اینکه با یکدیگر ارتباط مضمونی ندارند اما لایههای زیرین مشترکی دارند.
همهی این داستانها حول محور یک شغل در جریان هستند. شغلهایی که در داستانهای ایرانی کمتر به آنها پرداخته شده است. مانند داستان مردی پارچهنویس، گرمابهداری سن و سالدار و…
نویسنده در خلال روایتها با زبانی ساده و روان، فضاهایی متنوع و به یادماندنی را به تصویر میکشد.
« باران تابستان»، « چشمان باز»، « از طرف ما»، « عرض یک حال»، « زن دو دنیا»، « گرمابهی زیبا»، « عریضجات» و «نقشهی ختایی مینا» عناوین داستانهای این مجموعه هستند.
پیش از این داستانهای این مجموعه موفق به کسب جایزهی اول بوشهر در سال 92، جایزهی تهران سال 93، جایزهی ادبی اصفهان سال88، جشنوارهی داستانهای ایرانشهر در سال 87 و دوسالانهی ادبی دانشجویان شدهاند.
این کتاب در 96 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
مانده بودم باقی شش ماه حبس را چهطور بگذرانم. آدم بیکار زیاد فکر میکند، در زندان بیشتر. فکرهای اول شاید تنهایی دربیار باشد و حتی گاهی امیدهایی هم بدهد اما نصفشبی، این فکرها که به میانه میرسند سر بدسری برمیدارند و آدم یاد اه و تفهای زندگیاش میافتد، یاد کارهای کرده و نکرده، یاد آدمهای بیشتر ندیده، حتی بعضی مثل من خوف بیکسوکاری میگرفتند؛ زندانی دیگر در زندان، زندانی توی مخ با سیمخاردارهایی خیلی بلندتر از سیمخاردارهای زندان دستگرد.
زهرا رضا قلی زاده عمران –
از بهترین کتابهای داستان کوتاه ایرانی
حتما بخونیدش، عالیه