توضیحات
ویلیام استایرون
ترجمه: آرش رضا پور – افشین رضاپور
نشر هنوز
داستان کتاب انتخاب سوفی، در زمان اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. در روزهایی که جنگ به تازگی خاتمه پیدا کرده است و هنوز اثرات مخرب و جبرانناپذیر آن به چشم میخورد، استینگو که نویسندهای پرشور و بلندپرواز است شهرش را به مقصد نیویورک ترک میکند و در نهایت اتاقی در خانهای واقع در بروکلین اجاره میکند. استینگو در این خانه با زوج جوانی همسایه میشود و طولی نمیکشد که متوجه رابطهی عجیب و پرابهام این زوج میشود. شخصیت اصلی داستان، زن کاتولیک لهستانی به نام سوفی است که با معشوق یهودی خود ناتان در آن ساختمان زندگی میکند. او یکی از قربانیان هولوکاست است. و استینگو در تعامل و در جریان معاشرتش با این زوج است که به این راز پی میبرد.
او خاطرات سوفی را به تدریج و درست در زمانی که دوسال از جنگ میگذرد، میشنود. سوفی میخواهد از حقایق تلخ بگذرد و فراموش کند که برای نجات دادن فرزندش از کورههای آدمسوزی، خودش را پشت سپر یهودی ستیزی پدرش پنهان کرده و خودش را یک ضدیهودی جازده است و این موضوع مهم را از معشوق یهودی خود که منجی زندگیاش است، مخفی کرده است. اما وقایع تلخ و وحشتناک گذشته بر زندگی راحت و آرام سوفی در زمان حال، سایه انداخته است. به همین دلیل است که مخاطب در طول داستان دائما از زمان حال به گذشته میرود و از زندگی سرخوشانه و تجملی سوفی و ناتان، به ورطهی خاطرات تاریک او سقوط میکند. و تا وقتی که به راز سوفی پی نبرده است، همانند راوی سردرگم است.
مخاطب در طول داستان با صحنههای کوتاه اما به شدت تلخ و تاثیرگذار روبرو میشود. یکی از همین صحنهها، زمانی است که سوفی وارد اردوگاه نازیها میشود و پزشک آنجا او را مجبور میکند که بین دخترش (اوا) و پسرش (یان) یکی را برای زنده ماندن انتخاب کند. انتخابی که هیچ دلیل منطقی و هیچ معادلهی خاصی ندارد و فقط قرار است مرگ را از یکی از فرزندانش، به دیگری منتقل کند.
نویسنده با به تصویر کشیدن این صحنهها مخاطب را در مصائب زندگی رازآلود یک شحصیت غوطهور میکند و از فضای عمومی و پرجمعیت دیگر آثار هولوکاستی فاصله میگیرد و روی یک شخصیت متمرکز میشود که این خود وجه تمایز این کتاب با آثار دیگری است که با همین موضوع به چاپ رسیدهاند.
نویسنده همچنین به بررسی خوب و بد نوع بشر میپردازد و تجارب واقعی خودش را دربارهی کمپهای مرگ جنگ جهانی دوم و تاریخ بردهداری آمریکا، با داستان ترکیب میکند و جنبههای تاریخی، اخلاقی و روانشناسی حادثهی هولوکاست را در خلال زندگی غمانگیز سوفی، به تصویر میکشد.
انتخاب سوفی را میتوان اوج درخشش ادبی ویلیام کلارک استایرن، رمان نویس آمریکایی برندهی جایزهی پولیتزر دانست.
این کتاب جزو فهرست صد کتاب قرن لوموند در سال 1999 و همچنین برنده جایزه ملی کتاب آمریکا در سال 1980 است.
انتخاب سوفی به مدت 6 هفته جزو لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز بوده است. در سال 1982 فیلمی براساس این کتاب ساخته شده است که اقتباس بسیار موفقی از این اثر بوده است.
این کتاب با ترجمهی آرش و افشین رضاپور و توسط نشر هنوز، در 832 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
درست در همان لحظه چشمم به سوفی افتاد که در شیشهای کثیف نوشگاه را هل داد و باز کرد، و نور کجتاب طلایی درست از سمت راست بر خمیدگی زیبای استخوان گونهاش در زیر چشمان بیضیشکلی که حالتی حزنانگیز، خوابآلود و آسیایی داشتند افتاد و روی باقی اندامهای متوازن صورتش از جمله- یا بهتر است بگویم به خصوص- به قول ناتان که عاشقانه میگفت: آن « بینی لهستانی» کشیده و قشنگی که کمی رو به بالا بود و به برجستگی کوچک قشنگی ختم میشد. لحظات خاصی وجود داشت که سوفی با این رفتارهای خونسردانه زنجیرهای از زیبایی میآفرید و بسیار مبهوت کننده میشد- باز کردن یک در، شانه کردن موها، پرت کردن نان برای قوهای پارک پراسپکت ( چیزی که به حرکت و حالت سر و کج کردن آن، و پیچوتاب دستها مربوط میشد). این شیوهی کج گرفتن سر و تکان دادن دستها چنان مختص خودش بود که کسی غیر از سوفی توان اجرایش را نداشت و بله، به خدا قسم که مبهوتکننده بود. واقعا راست میگویم، چون همزمان وقتی کنار در ایستاد و چشمانم غرق در حیرت شدند- در آن فضای تاریک پلک میزد و موی زردش غرق در رنگ طلایی عصر شده بود- سکسکهای کوچک، اما بلند و نفسبر زدم. هنوز به طرز احمقانهای عاشقش بودم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.