توضیحات
- اتوبوس پیر و داستانهای دیگر
- ریچارد براتیگان
- ترجمه: علیرضا طاهری عراقی
- نشر مرکز
اتوبوس پیر و داستانهای دیگر، مجموعهای از داستانهای کوتاه نوشتهی ریچارد براتیگان است که نخستین بار در سال 1971 و با عنوان انتقام چمن انتشار یافت. این اثر دربردارندهی برخی از شاخصترین داستانهای کوتاه براتیگان است که اغلب آنها در تاکومای واشنگتن (جایی که نویسنده در آن بزرگ شد) و سان فرانسیسکو در اواخر دههی 1950 و اوایل دههی 1960 اتفاق میافتند.
ریچارد گری براتیگان نویسنده و شاعر معاصر آمریکایی است. از او ۹ رمان، یک مجموعه داستان و چندین دفتر شعر منتشر شده است. رمان صید قزلآلا در آمریکا اولین و شناختهشدهترین اثر اوست. براتیگان نویسندهای منحصربه فرد بود و تعلقاش به سبک یا جریان ادبیای ویژه دشوار به نظر میآمد. زیباییشناسی او ترکیبی از دستاوردهای سورئالیسم فرانسوی و تفکر ضدبورژوازی است که جان مایهی آثار هنری معاصرش را شکل داده و در عین حال در تضاد کامل با پدرسالاری قرار میگیرد.
علیرضا طاهری عراقی مترجم مجموعه داستان اتوبوس پیر در یادداشت مترجم مینویسد: «توصیف آثار براتیگان کار سادهای نیست. هیچ سبک و مکتب ادبی و سنت تاریخی را نمیتوان زادگاه یا مبنای شیوه خاص نویسندگی و شاعری او دانست. در مورد آثار نثرش حتی این مشکل وجود دارد که آنها را باید در کدام گونهی ادبی جای داد؟ آیا رمانهایش را واقعاً میتوان رمان نامید؟ آیا اصلاً در حوزهی ادبیات داستانی قرار میگیرد؟ شاید سادهتر این باشد که آن را سبک براتیگانی بخوانیم و بس. به هر حال به نظر میرسد که آثار براتیگان هم مثل خودش یتیماند.»
نقطهی اوج داستانهای براتیگان یکدست نیست و از این نظر به کنکاش بیشتری برای درک بهتر این آثار نیاز است. در رمان صید قزلآلا در آمریکا و نیز دیگر آثار براتیگان از جمله در مجموعه اشعار او تمایل درونی نویسنده به خودکشی منعکس شدهاست. آثار براتیگان از این نظر شباهت به آثار ویرجینیا وولف و ولادیمیر مایاکوفسکی دارد و خواستههای درونی نویسنده به خوبی از آنها مشخص است.
زندگی و مرگ او مانند آثارش بسیار پرفرازونشیب، متفاوت و غیرمنتظره بود. او در فصل شکار همیشه به مونتانا میرفت و با دوستانش به شکار میپرداخت؛ هرچند او هیچوقت نمیتوانست به موجود زندهای شلیک کند و بیشتر ادای شکارچیان را درمیآورد. در فصل شکار ۱۹۸۴، براتیگان به مونتانا نرفت. دوستانش نگران شدند. امکان تماس با او وجود نداشت، به همین دلیل پلیس شهر بولیناس در شمال کالیفرنیا را که محل زندگی براتیگان بود خبر کردند. در ۲۵ اکتبر ۱۹۸۴ پلیس درِ خانهی براتیگان را شکست و یک بطری مشروب و یک تفنگ کالیبر ۴۴ کنار جسدش پیدا کرد. بنابر اظهارنظر پزشکی قانونی، او «ایستاده رو به دریا پشت پنجره» به شقیقهاش شلیک کردهاست.
از دیگر آثار او میتوان به «در قند هندوانه»، «هیولای هاوکلاین» و «در رویای بابل» اشاره کرد.
این کتاب در 194 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
بعضی وقتها زندگی آدم فقط به قهوه بند است و همهی صمیمیتی که با یک فنجان قهوه به دست میآید. یک بار داشتم مطلبی میخواندم درباره قهوه. نوشته بود قهوه برای آدم خیلی مفید است و باعث تحریک همه اعضای بدن میشود.
اولش فکر میکردم مطلب را یک جور عجیبی گفته که توی ذوق میزند، اما با گذشت زمان فهمیدهام در حد خودش بیربط نیست. حالا میگویم منظورم چیست.
دیروز صبح رفته بودم دیدن دختری. از او خوشم میآید. گذشتههامان هرچه بوده گذشته. دیگر محلم نمیگذارد. به هم زدم و حالا پشیمانم. زنگ زدم و پای پلهها منتظر ماندم. صدایش را از طبقهی بالا میشنیدم که این طرف و آن طرف میرفت. از راه رفتنش معلوم بود تازه دارد بلند میشود. بیدارش کرده بودم. بعد از پلهها آمد پایین. نزدیک شدنش را توی دلم احساس میکردم. هر قدم که میآمد پایین دلم هری میریخت و لحظه باز شدن در یک قدم نزدیکتر میشد. چشمش که افتاد به من، ترش کرد. اما روزی روزگاری بود که خیلی از من خوشش میآمد، همین هفتهی پیش. حالا خودم را میزنم به آن راه و از خودم میپرسم چی شده.
گفت: «راحت نیستم. نمیخوام حرف بزنم.»
گفتم: «یه فنجون قهوه میخوام،» اما توی دنیا از این بدتر چیزی نبود که دلم بخواهد. این را طوری گفتم که انگار دارم از طرف یک نفر دیگر برایش تلگراف میخوانم، یک نفر که واقعا یک فنجان قهوه میخواست و به هیچچیز دیگر فکر نمیکرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.