همنوایی شبانه ارکستر چوبها

65 هزار تومان

1 در انبار

شناسه محصول: hamnavaie دسته: , , , برچسب:

توضیحات

  • همنوایی شبانه ارکستر چوبها
  • رضا قاسمی
  • نشر نیلوفر

همنوایی شبانه ارکستر چوبها روایت‌گر داستان زندگی مردى چهل ساله به اسم یدالله است که زیر شیروانى طبقه‌ی ششم ساختمانى در فرانسه زندگى می‌کند که اکثر ساکنان آن طبقه، ایرانى هستند. راوى با اسباب کشىِ ایرانى دیگرى به اسم پروفت (یعنى پیامبر) که ادعاى دریافت وحى مى‌کند و همینطور حمله‌ى پروفت با چاقو به دوستش سید الکساندر احساس خطر مى‌کند.

راوى رمان در گذشته‌هاى قبل رمانى به اسم همنوایى شبانه ارکستر چوبها نوشته که با گذر زمان واقعیت به سمت این رمان خیالى مى‌رود.

راوى سعى مى‌کند با تحریف در این رمان واقعیت را عوض کند که این کار او به شکست منتهى مى‌شود. او که به دست پروفت کشته شده و به پیشگاه دو فرشته مرگ که شبیه فاوستِ مورنائو و سرخپوست فیلمِ پرواز بر فراز آشیانه‌ى فاخته هستند (نکیر و منکر) حاضر مى‌شود و محکوم به تحریف آن کتاب مى‌شود که پس از مرگش منتشر شده (اعمال متاخره) که باعث دق‌مرگى صاحب خانه‌‌ى فرانسوى و خودکشى رعنا (یکى از شخصیت هاى کتاب) مى‌شود. کیفر او برگشت به آن جهنم‌دره (همین دنیا) و حلول در جسم گابیک، سگ صاحبخانه‌ى فرانسوى ساختمان است. راوى علاوه بر مشکلات فلسفى که دارد (به پوچى و بیهودگى رسیده، شب‌ها تا صبح بیدار است و نقاشى می‌کشد و روزها خواب است و انگیزه هیچ کارى ندارد و علاقه‌مند به خراب کردن تنهایى و ورود کسى به زندگیش نیست) مشکلات روانى و روحى پارانوئیدگونه و مالیخولیایى دارد که از آن رنج مى‌برد.

راوى معتقد است که بر اثر اتفاقى که در چهارده سالگى برایش افتاده سایه‌اش به درونش حلول کرده و حالا هیچ چیز از او نمانده جز همان سایه که مبتلایش کرده به خودویرانگرى، ناپدید شدن تصویرش در آینه و وقفه‌هاى زمانى.

رضا قاسمى این رمان را در سال ١٩٩۶ در آمریکا به چاپ رساند که با چند سال تاخیر در سال 1380 به ایران راه یافت.

این رمان که اثری پست مدرن و سوررئال است، در عین بررسى روابط ایرانیان مهاجر در فرانسه به ویژه ایرانیان ساکن این طبقه، عوالم روحى و روانى آنها و همینطور مسائل شخصى و غیر شخصى را بررسى مى‌کند. رمان در گوشه‌هایى به روابط جنسى، سیاست و زندگى اجتماعى آنها اشاره مى‌کند. نویسنده، راوى را از لحاظ روانى و روحى موشکافى مى‌کند. او رمان را به‌صورت پازلى آغاز می‌کند که با گذشت داستان کامل‌ و کامل‌تر مى‌شود.

این کتاب جوایز بزرگ و متعددى را از آن خود کرده است. از جمله‌ این جایزه‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

بهترین رمان اول سال ۱۳۸۰ بنیاد گلشیری، رمان تحسین شده سال ۱۳۸۰ جایزه مهرگان ادب و برنده بهترین رمان سال ۱۳۸۰ منتقدین مطبوعات.

این کتاب در 206 صفحه به چاپ رسیده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

هیچ صیادی، به‌وقتِ شکار، حضورِ خود را اعلام نمی‌کند. آن‌قدر به مرگ‌های متوالی، در فواصلِ منظمِ دم و بازدم، تن می‌دهد تا قربانی در ذره ذره‌ی هوای اطرافش بوی نیستیِ او را استشمام کند. خوب که رگ‌هایش از لذت آسودگی کرخت شد وقتِ فرود آوردن ضربه است. و من که شکاری بودم که از بدِ حادثه به قوانین تخطی‌ناپذیرِ صید آگاه است، حالا، سکوت و نیستیِ شکارچی فقط می‌توانست مضطربم کند. می‌مُردم بی‌آنکه، دستِ‌کم، دمِ پیش از مرگ، رگ‌هایم از لذتِ آسودگی کرخت شود. چه زورِ سهمگینی! و چه شبی از آن سهماگین‌تر!

 

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “همنوایی شبانه ارکستر چوبها”

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “همنوایی شبانه ارکستر چوبها”