تفسیر عتیق نیشابوری

129 هزار تومان

1 در انبار

شناسه محصول: atigh دسته: , , برچسب: ,

توضیحات

  • تفسیر عتیق نیشابوری
  • قصه‌ها
  • ابوبکر عتیق ابن محمد نیشابوری
  • معروف به سورابادی
  • ویرایش متن: جعفر مدرس صادقی
  • نشر مرکز

کتاب «تفسیر عتیق نیشابوری»‌ معروف به تفسیر سورآبادی، پس از ترجمه تفسیر طبری و تاج‌التراجم اسفراینی، سومین تفسیر جامع قرآن کریم به زبان فارسی است. از این‌تفسیر نسخه‌های زیادی به جا مانده و صورت‌بندی‌اش مطابق با صورت‌بندی اغلب تفسیرهای دیگر دوره سامانی است؛ یعنی زمانی که با صدور مجوز علما و تشویق امیران سامانی، کار ترجمه و تفسیر قرآن به زبان فارسی، رونق گرفت. تفسیر تاج‌التراجم اسفراینی هم تفسیری است که شاه‌فورِ اسفراینی، ۱۰۰ سال پس از ترجمه تفسیر طبری نوشت.

صورت‌بندی تفسیر مورد اشاره، به این‌ترتیب است که پس از ذکر مقدمات اول هر سوره که توضیحاتی درباره تعداد آیات، کلمات، محل نزول و فضیلت آن را شامل می‌شود؛ ترجمه آیات شروع می‌شود و هرکجا که تفسیر لازم بوده، سلسله آیات قطع و پس از آن‌، دوباره شروع می‌شود. در بخشی هم که نویسنده مشغول تفسیر بوده، بخشی از قصه یا تمام آن، روایت شده است. عتیق نیشابوری علاوه بر ابن‌عباس، از راویانی چون وهب ابن منبه، مقاتل، سُدی، کلبی، محمد هیصم، اما جعفر صادق (ع)، ابراهیم مهاجر، محمد ابن جریر طبری و کعب‌الاحبار نقل قول آورده اما در مواردی هم بدون ذکر راوی، قصه‌هایی را بدون‌واسطه از پیامبر (ص) تعریف کرده تا بر اعتبار و درستی قصه، تاکید کرده باشد.

این نسخه از تفسیر عتیق که با تصحیح جعفر مدرس‌صادقی به چاپ رسیده است، به‌جز متن کتاب که ۱۲۳ بخش یا قصه دارد، در ابتدا شامل «پیشگفتار مجموعه: بازخوانی متون» و «مقدمه ویراستار» می‌شود و در انتها هم بخش «فهرست‌ها» شامل واژه‌نامه، نام‌نامه و آیات درج شده است.

این کتاب در 474 صفحه به چاپ رسیده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

ابن‌عباس گوید دجال در اصل از مدینه رسول بود _ جهودزاده‌ای.

رسول با عُمَر وی را بدیدند که بازی می‌کرد در میان کودکان. رسول او را گفت «بگوی لا اله الا الله!»

وی مر رسول را گفت «لا بل که تو بگو!»

رسول گفت «بگوی که من رسول خدایم!»

گفت «لا بل تو بگوی که من رسول خدایم!»

عُمر قصد کرد به کشتن وی، رسول او را زَجر کرد، گفت « یا عمر، تو نتوانی کشتن او را _ که قضای خدای نافذ است.»

آن غلام همی برآمد، چندان که صُفّه‌ای از وی پر شد. آن‌گه آتشی درآمد، او را بربود، به جزیره دریا برد.

از پس آن، مردی از مدینه نامش اَوس او را آنجا بدید، و اَتانی نزدِ وی بسته.

پرسید او را که «محمد زنده است؟»

گفت « بلی.»

گفت «هنوز وقت من نیست.»

چون قیامت نزدیک آید، وی گشاده شود، بر آن اَتان نشیند، از آن که او را هیچ چیز برنتاوَد مگر آن خرِ یک چشم، و هرچند بیند گام نهد، همی آید، خلق فتنه وی گردند _ که آواز ملاهی و طبول و بوقات و صنوج شوند که با وی بُود، آهنگ به نظاره دهند.

 

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “تفسیر عتیق نیشابوری”

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “تفسیر عتیق نیشابوری”