توضیحات
- از میان شیشه از میان مه
- مجموعه داستان
- علی خدایی
- نشر چشمه
این کتاب شامل 12 داستان کوتاه است. «خانهی کنار دریا»، «یک داستان»، «دوربین کوچک نقرهای»، «از میان شیشه از میان مه»، «نمکی»، «جاده»، «دو نامه»، «بارون بارونه»، «برای خداحافظی»، «بدریمسته»، «یک روز خوش برای ماهیگیری» و «یاد قدیمترها» عناوین داستانهای این مجموعه هستند.
جهان داستانهای خدایی ترکیبی است از حسرتها و زمان و مردگان. بسیاری از قهرمانهای او ناگهان در هجوم خاطرات، رنگها و بوها خود را بازمییابند و درگیر روایت میشوند. احساس امنیتی که از این جهان شاعرانهی بارانزده برمیخیزد، حاوی تلخی زمان و آگاهی به کهنسالی است.
علی خدایی در طول فعالیتهای ادبی خود جوایزی مانند جایزه «هوشنگ گلشیری» برای مجموعه داستان «تمام زمستان مرا گرم کن» در سال 1380 و جایزه «منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی» را از آن خود کرده است. مجموعه داستانهای«تمام زمستان مرا گرم کن» و «کتاب آذر» از دیگر آثار این داستاننویس به شمار میآیند.
این کتاب در 124 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
حالا که به گذشته فکر میکنم، آن دوربین کوچک نقرهای را به یاد میآورم. چهقدر دنبالش گشتهام. دوبار، سهبار، همهجای خانهی قدیمی را، انباری را. پیدایش نکردهام. میدانستم که آن را داشتهام. حتا با آن عکس گرفتهام. مادرم دوربین را به خاطر نمیآورد، پدرم و خواهرم هم؛ اما آن را داشتم. وقتی دوربین را عید نوروز پدرم به من عیدی داد، خواهرم خواست آن را نشانش دهم. دوربین را به او ندادم. خواهرم فحش داد. هلش دادم. گریه میکرد که از خانه بیرون آمدم. کوچهمان را با دوربین نگاه میکردم. بعدازظهر بود، بچهها هنوز در کوچه نبودند. مادی کنار خانهمان پلههای سیمانی داشت. قطرات باران تکتک به پلهها میخورد و رنگ پلهها را کبود میکرد. باران به سطح آب مادی میخورد. دایرههایی درست میشد که یکییکی بزرگتر میشدند. میخواستم عکسی از آب بگیرم، یعنی میخواستم عکسی از دایرههای روی آب بگیرم. پدرم گفته بود «توی دوربین فیلم است. با این فیلمها دوازده عکس میشود گرفت…» که دوربین را گرفته بودم. کوچک بود. از کف دستم بزرگتر بود. نقرهای بود و دورش سیاه. پدرم گفته بود «فقط کافی است از پشت دوربین به منظرهای که میخواهی نگاه کنی. بعد آن دکمهی بالا را فشار بدهی، همین.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.