آخرین شیطان

33 هزار تومان

1 در انبار

توضیحات

  • آخرین شیطان
  • ایساک باشویس زینگر
  • ترجمه: سپاس ریوندی
  • نشر ماهی

ایساک باشویس سینگر نویسنده‌ی این کتاب یک یهودی است و مذهب در تمام داستان‌های این کتاب کاملا قابل مشاهده است و در اکثر قسمت‌های داستان‌ها شیطان حضور دارد و معمولا یک حکم دینی نقض می‌شود، و در ادامه داستان به تفسیر همین نقض می‌پردازد. داستان خون کتاب آخرین شیطان، درباره‌ی نحوه‌ی کشتن حیوانات و غذای حلال است،  داستان در مورد قصابی است که علاقه زیادی به کشتن و ذبح حیوانات دارد در واقع علاقه به خون ریختن دارد و به همین دلیل شهوت در او زنده می‌شود و در مسیر گناه قرار می‌گیرد و …

در داستان دیگری از این کتاب، شیطان از یک ابرشیطان یا همان شاه شیطان‌ها دستور می‌گیرد و اوامر او را اطاعت می‌کند. کار او به گناه کشاندن خاخام‌ یک شهر است زیرا بقیه‌ی شیطان‌ها در این ماموریت ناکام مانده‌اند. این کتاب دارای ۹ داستان کوتاه به نام‌های: ماجراهای من در مقام یک ایده‌آلیست، پاپ زیدلوس اول، زیر تیغ، خون، ینتل، طلبه‌ی یشیوا، طایبله و شیطانش، آخرین شیطان و یاخیدا و یخیدا است.

ایزاک باشویس سینگر داستان‌نویسی یهودی با ملیتی لهستانی، آمریکایی است که در سال ۱۹۷۸ برنده‌ی جایزه‌ی ادبی نوبل و برنده‌ی جایزه‌ی کتاب ملی  شده است. وی در نوامبر ۱۹۰۲ در روستایی به نام رادزمین لهستان به دنیا آمد. پدر و پدربزرگ او خاخام بودند. در سال ۱۹۳۵ به آمریکا مهاجرت کرد و در نیویورک به عنوان سردبیر روزنامه فوروارد  مشغول به کار شد. ایزاک در ابتدا تمام آثارش را به زبان مادری می‌نوشت ولی بعدها اجازه داد آثار او به زبان انگلیسی برگردانده شود. به علت سرمای زیاد نیویورک در سال‌های آخر عمر خود به فلوریدا رفته و در سال ۱۹۹۱ در سن ۸۹ سالگی درگذشت. شهرت زیاد او به خاطر داستان‌های کوتاهش بود. او بسیار علاقمند به آثار فیلسوف معروف هلندی اسپینواز بود . معمولا از چخوف، داستایوفسکی، هامسون، تولستوی و … متاثر بود. از دیگر آثار او به جادوگر لوبلین، برده، خانواده مسکات، ملک اربابی، شیطان در گورای، مدرک، دشمنان( داستان عاشقانه)  و … می‌توان اشاره کرد. سینگر معتقد بود نقش ادبیات و داستان‌ها در سرگرم کردن مردم از عهد باستان تا امروزه را نمی‌توان و نباید نادیده گرفت و رها کرد.

این کتاب در 184 صفحه به چاپ رسیده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

در قدیم الایام، در هر نسل چند تنی بودند که من، شیطان، نمی‌توانستم از طریق معمول آن‌ها را فریب دهم. نه‌تنها وسوسه کردن آن‌ها به جنایت، شهوت یا سرقت محال بود، بلکه حتی نمی‌شد خاطرشان را از خواندن شرعیات منصرف کرد. تنها یک راه برای وصول به آن شور و سودای درونی این اوتاد و ابدال وجود داشت: عجب و غرور.

زیدل کهن یکی از همین‌ها به شمار می‌رفت. او پیش از هر چیز از سایه‌ی حمایت سلسله‌ی انسابش برخوردار بود که از اعقاب راشی بودند و نسبشان به داود می‌رسید. در وهله‌ی بعد، در کل ناحیه‌ی لوبلین، زیدل عالم‌العلما بود. در پنج سالگی گمارا و شروح آن را خوانده، در هفت سالگی احکام نکاح و طلاق را از بر کرده و در نه سالگی منبر رفته و آن‌قدر آیه و حدیث آورده بود که حتی علما و مشایخ کبار هم حیران مانده بودند. کتاب مقدس را مثل کف دستش می‌شناخت و در صرف و نحو عبری بدیلی نداشت. گذشته از همه‌ی این‌ها، او مدام مشغول مطالعه بود. تابستان و زمستان با طلوع ستاره‌ی سحری از خواب بیدار می‌شد و شروع به خواندن می‌کرد. از آن‌جا که ندرتا برای هواخوری از حجره‌اش بیرون می‌فت و فعالیت جسمانی چندانی هم نمی‌کرد، اشتهای کم و خواب سبکی داشت. نه اشتیاقی به گپ و گعده داشت و نه حوصله‌اش می‌کشید. زیدل فقط به یک چیز علاقه‌مند بود: کتاب.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “آخرین شیطان”

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “آخرین شیطان”