توضیحات
- کوماری
- اسماعیل یغمایی
- نشر دادکین
کوماری، کتابی برآمده از واقعهای در سالهای دور در پاکستان است. اسماعیل یغمایی، باستانشناس با دختری کوماری روبهرو میشود؛ قرار است او به راز رقص کوماریها پی ببرد اما با مکافاتی بزرگ روبهرو شده و واقعیت تلخی را درمییابد. این واقعیت او را با زندگی زنان در ایران پیوند میزند.
کوماری، در فرهنگ و آداب و رسوم چند کشور هند، پاکستان و بوداییان نپال، به دختری میگویند که به عنوان یک الهه باکره زنده برگزیده میشود و تا زمان سن بلوغ و نرسیدن به عادت ماهیانه؛ در نقش الهه پرواتی پرستیده میشود.
بر پایهی اسطورهی هندوها بهویژه در نپال، «تالجو» تجسم کالی و شکل دیگری از الههی دورگا است که ویژگی ویرانگری دارد. تالجو با نامهای دیگری چون تولجا، تورجا، تاوا، تاموا، تالاموند، تالسواری و نیز مانسواری شناخته میشود.
در بخشهایی از کتاب آمده: «چرا دروغ میگی؟ تو یه کلمه از گریههای هر شب یه دختربچه نوشتی؟ من شیش سال تموم شبا گریه میکردم. شیش سال. کم نیست. شیش سال خدا، هر روز باید دست میکشیدم رو سر مریضای جذامی، غشیا، تصادفیا، اونایی که تموم بدنشون زخم بود، بچههایی که دممرگ بودن، زنایی که شوهراشون یه زن دیگه گرفته یا ولشون کرده بودن، مادرایی که بچههاشون گُم شده بود، تمام این سالا بهجای خنده و بازی باید درد و رنج مردم رو میشنیدم، جون مادرت اینا رو نوشتی؟ اصلاً اینا رو میدونستی که بنویسی؟»
اسماعیل یغمایی، متولد ۱۳۲۰ تهران، سال ۱۳۵۴ از دانشگاه تهران، دانشکدهی باستانشناسی و هنر مدرک کارشناس ارشد گرفت. سال ۱۳۴۶ به استخدام ادارهی کل باستانشناسی و فرهنگ عامهی آن زمان درآمد و در سال ۱۳۷۴ به اجبار بازنشسته شد. در این درازا او سرپرست کاوشهای ارزشمندی در باستانشناسی ایران چون کاخ بردکسیاه، کاخ سنگسیاه، مهرکده و آتشکده محمدآباد(دشستان)، تپهحصار دامغان، ارگان عیلامی و ارگان اسلامی و… بود.
او جز نبشتارهایی در راستای فرهنگ و باستانشناسی ایران، کتابهای داستانهای پیامبران، اشاراتی به امامزادههای تهران، شوش/ کاوشهای باستانشناسی در شهر پانزدهم، فرضیهی خاستگاه راستین هخامنشیان بر پایهی کاوشهای باستانشناسی کاخ بردکسیاه، آن قصر که جمشید… (پژوهشی در پیشینهشناسی تختجمشید)، دژ استعمار بر پایهی کاوشهای باستانشناسی قلعه پرتغالیها در جزیرهی قشم را به چاپ رسانده است. یغمایی به ثبت باستانشناسی شفاهی در کتابهای گیسوان هزارساله، وقتی که بچه بودم و نقاط امن، کتیبهی خون پرداخته است.
این کتاب در قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۵۴ صفحه منتشر شده است.