توضیحات
- ماهنامهی سهنقطه، شمارهی ۳۸
- مکتوب طنز (+جد) فارسی
- دی ماه ۱۴۰۱
- نسل زد
در ماهنامهی سهنقطه، شمارهی ۳۸ یوسفعلی میرشکاک از بزرگان شعر و از نویسندگان بنام از روزگار خسته جوانی نوشته است. «آیا میشود از جوانی که تضاد ویرانگر طبقانی را میبیند توقع داشت که چشمانداز خود را از رسانههای غربی اخذ نکند؟ در کشوری که سیوچند سال اختلاس و رانتخواری را با فربه کردن سلبریتیهای سینما و تلویزیون و فوتبال پوشانده باشد، وقتی جوان ببیند که هیچکس فیالمثل به فساد92 هزار میلیاردی در فولاد مبارکه کاری ندارد، اما دولت پس از سا لها آزادی نسبی حجاب بار دیگر نبرد با بدحجابی را اصلالاصول قرار داده است، لاجرم طغیان میکند. دولتی که از عهده تأمین معاش مردم محروم بر نمیآید با طالبانبازی جز اینکه آینده شهریار و آیین شهریاری دینی را به خطر بیندازد و از ایجاد یک تمدن قدرتمند دینی جلوگیری کند هیچ سودی ندارد…
همچنین اسماعیل امینی از چگونگی و چرایی ساخته شدن اصلطلاح نسل زد نوشته است: در دهه هفتاد شمسی، وقتی ترکیب نسل سوم افتاد سر زبان و قلم نظریهپردازانِ دورهمی، من دانشجو بودم و با آن سابقه ذهنی که از زرنگبازیهای اهل سیاست و ریاست داشتم، میدانستم که این همه تأکید فرادستان و دوستان رسانه ایشان بر نسل سوم و ویژگیهای فکری و رفتاری جوانان و انواع تحلیلهای فلسفی و اجتماعی و روانشناسیهای عوامپسند، که از در و دیوار مطبوعات و صداوسیما و میزگردها بر سر نسل جوان میبارد، تمهیداتی است برای یارکشی و بارکشی مفت و مجانی از نسل جوان و به تعبیر کهن، به سخره و بیگاریگرفتن جوانان پرشور و امیدوار. پس از بر باد رفتن آن همه شور و امید و سرخوردگیِ گسترده حاصل از آن بازیها و زرنگبازیهای اهل سیاست و ریاست، رسیدهایم به سالهای آغازین قرن جدید شمسی و این همه بار که بر زمین مانده و غول بیابانی و دوالپای سیاست، دنبال بارکشهای مفت و مجانی و پرزور و پرشور میگردد، پس دوباره میرود به سراغ کیسه شعبدهاش و از آن ترکیب جادویی جدیدی بیرون میآورد: نسل زد.
در بخشی دیگر از ماهنامهی سهنقطه، شمارهی ۳۸ سید اکبر موسوی از تاثیر دنیای مدرن بر نسل زد نوشته است.« نسل نو یا همان نسل ضاد در دورانی متولد شدند و رشد کردند که فناوریها و ابزارهایی آمدند که هر کدام برای زیروروکردن انسان، بالاپایی نکردن اخلاق، ایمان و… کافی بود. آنها با ابزارهای دوران کودکی ما بزرگ نشدهاند، با امکانهای دوران ما بزرگ نشدهاند. دوست دارم بجای زد به آنها بگویم ضاد چون مثل حرف ضاد که سخت تلفظ میشود، سخت فهمیده میشوند. اینترنت به تنهایی ابزاری است که میتواند انسان را تغییر دهد. زندگی؛ گزینههای بیشمار زندگی. این مهمترین تغییر است. دستکم یکی از مهمترین تغییرها. نسل نو در برابرش فقط یکگونه از سبک زندگی نیست؛ هزاران گونه را مشاهده میکند، بالا و پایین میکند و انتخاب میکند و گاهی – و خیلی گاهی – این انتخاب طغیان علیه باورها و سبک زندگی پدر و مادرش است.»
در ماهنامهی سهنقطه، شمارهی ۳۸ علی آینهور درمورد قهرمانهای پلاستیکی این نسل نوشته است « اخیراً دیده شده که اثر منور هیتلر با نام «نبرد من »، متاع پرفروش بازار و بالاخص بساطیها شده و همصف مشعشعات جوجو مویز و برایان تریسی کف انقلاب و اقصی نقاط مملکت ریسه میشه و علما کفبهدهان که چرا و چی شد و کجا رو فرعی رفتیم که اقوال اسمیترین جنایتکار قرن به کام جمعی از جماعت شایسته اومده و اگر از من میپرسید )بپرسید ضایع نشم(جمعی از جماعت از قهرمانهای پلاستیکی و فنپیجی خسته شدن و پی عظمت واقعی میگردن و از اونجا که قهرمانان چپ که سابقاً شهره بودند، اخیراً به دلایل مختلف مسئلهدار و اخوپیف شدند و قهرمانان دینی هم که افت کلاس دارند و قهرمانان ملی که هم خز شدند، ناچار تو این خرتوخری قرعه به هیتلر افتد.
مریم حسن نژاد به عنوان یک دهه شصتی نوشته است: «شما خواننده این سطور اگر نسل زدی نباشید و موقع خواندن متن پوزخند به لب نداشته باشید، یحتمل مانند بنده نسل وای هستید، نسل ایگرگ، نسل وای می؟ (چرا من؟) نسل وای، داد، فریاد، ای داد بیداد.
فاطمه خسروانی نسل زد را از منظر یک دهه هفتادی که خودش است بررسی کرده و گفته: « نسلهای دیگر اگر با والدین به اختلاف ایدئولوژیک بخورند احتمالاً برچسب کافر و ملحد و اینها بهشان میچسبد، که من این برچسب را روی سرم میگذارم. توی این برچسبها یک ارادهای نهفته است و به مخاطب القا میکند که یارو تصمیم گرفته به سمتی برود. حالا سمتش ممکن است اشتباهی باشد. اما به ما که میرسند برچسب «ذوب در فرهنگ منحط غرب» و «قربانی تجاوز فرهنگی غرب» و اینها میزنند. انگار ما خودمان شلغمیم و یک گوشه نشستهایم که غرب ما را ذوب کند. نمیگویم غرب اصلاً تأثیر نداشته، اما اندکی اعتبار هم به خودمان و ارادهمان بدهید. شاید خودمان خواستیم خراب شویم. ضمن اینکه همهش کار غرب نیست. ما خیلی از انحرافاتمان را مدیون شرق هستیم، خصوصاً ژاپن.»
محمدکاظم کاظمی نیز در یادداشتی از چند خصوصیت بارز این دهه نوشته است. همچنین در این شماره مهدی شریفی از شکاف نسلی خودش و پدرش نوشته است و گفته: «من حالا هیچ امیدی ندارم که با پدرم که یکِ مهر امسال شصت ساله شده درباره استارتآپ استودیو حرف بزنم، فقط به این دلیل که پدرم یک مهر امسال شصت ساله شده. یعنی میخواهم خیلی واضح به این واقعیت اشاره کنم که چطور ترکیب زمان با عددِ سنِ آدمها مثل ترکیب مولکولی هیدرازین تبدیل به یک ترکیب سمی و خطرناک میشود. اشتباهی که خیلی از شما مرتکبش میشوید این است که مولکولهای تشکیل دهنده شکاف نسلی را یک جای خالی بین دوتا نسل میبینید و خیلی جدیش نمیگیرید. درحالیکه شکاف نسلی یک موجود زنده است که اولش به شکل یک بچه کرم کوچک و یک تَرک ساده ظاهر میشود، بعد چاله میشود، بعد میشود شکاف…»
سیدعبدالجواد موسوی در ادامه به ستایش برخی از ویژگیهای این نسل پرداخته و نوشته. ابراهیم افشار نیز به مذمت عصر پوشالی و تصنعی در دوره این نسل پرداخته. در ادامه این ویژه نامه، مطالبی با عنوان نسل زد از قاجاریه تا به امروز و همچنین در قسمت خط ویژه که بخشی اختصاصی برای نویسندگان ثابت ماهنامه است یادداشتی از استاد عبدالله شهبازی با عنوان «زندان اول و دوم من»، و سید اکبر میرجعفری با عنوان« همه چیز درباره همه چیز» و رضا دباغی با عنوان « دولت جوی خوابالو و کابینه جوان آمریکایی» را میخوانیم.
از رویدادهای مهم و ویژهی ماهنامهی سهنقطه، شمارهی ۳۸ میزگردی با حضور چند دهه هشتادی با عنوان «میدانیم که نمیدانیم» برگزار شده است تا گپ و گفتی باشد از خواستهها و انتظارات این نسل از زندگی و جامعه و….