توضیحات
- ماهنامهی سهنقطه، شمارهی ۳۷
- مکتوب طنز (+جد) فارسی
- آذرماه ۱۴۰۱
- خارجِ سه نقطه
ماهنامهی سهنقطه، شمارهی ۳۷ (مکتوب طنز [+ جد] فارسی) منتشر شد. مکتوب طنز [+ جد] سهنقطه، کتابمجلهای است با رویکرد طنزِ جدی، به مدیرمسئولی امید مهدینژاد، که در قالب ماهنامه منتشر میشود. این شماره پروندهای است ویژه « خارج»، شامل یادداشت هایی از خارج نشینان فعلی، خارج رفتهها، خارجِ خوب و بد و هرآنچه مربوط به این مساله است ولی از منظرهای کمتر دیده شده. این شماره به «چه فرق میکند داخل یا خارج نشینانی که دلشان به یاد وطن میتپد تقدیم شده است» و نویسندگان در آن از خارج این مسئله ازلی و ابدی ایرانیان سخن گفته اند.
امرالله احمدجو، آسید بیژن ، علی جهان آرا ، محمود فرجامی از جمله نویسندگان شماره 37 ماهنامه سه نقطه هستند.
در این شماره امرالله احمدجو خالق حسام بیگِ سریال روزی روزگاری و سلمان فارسی امروز با نگاهی انتقادی از تفاوت انگیزه خارج رفته ها نوشته است.
در ادامه سید محسن امامیان که مدرس فیلم نامه نویسی است از اینکه خارج چگونه و چه زمانی به وجود آمد مینویسد:« خارج براساس کفر و ایمان هم طبقه بندی میشده. روزگاری بر دنیا رفته که تا هرجا مؤمنین می زیستند آنجا داخل بوده وهرجا مؤمنین و مسلمین هر مذهبی تمام میشدند و کافرستان شروع میشده، خارج هم شروع میشده. لذا جاهایی بوده که مؤمنین زود تمام میشدند و کافران زود شروع می شدند. اینجا همان جایی است که شاعر گفته:
مرز در عقل و جنون باریک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است…
و از طرفی هم جاهایی بوده که هر چقدر هم میرفتیم خارجی در کار نبوده. از شرق تا اندونزی و فیلیپین، از غرب تا تنگه جبل الطارق و کازابلانکا، و در جنوب تا زنگبار همه مسلمان بودند و خیلی از سیاحان مسلمان خیلی سعی نمودند اما به عمرشان خارج را ندیدند که ندیدند.
درمطلب مریم نظام دوست با عنوان « هزاران که هزاران همه» از تمام خارجرفتههایی نوشته است که روحشان هنوز شلوار کردی به پا دارد. آنهایی که بیرونشان خارجی است و درونشان داخلی.
دراین شماره فاطمه خسروانی در یادداشتی با عنوان «خارجهایی که به صورتمان میخورد» از انواع و اقسام خارجهایی که به واسطه فضای مجازی هر روز میبینیم نوشته است.
ازدیگر مطالب این شماره، بررسی خارج در ادبیات کهن و معاصر ایران است. این یادداشت به قلم عباس نظمخواه نوشته شده است.
کجا روم که دلم پای بند مهر کسی است
سفر کنید رفیقان که من گرفتارم
در این بیت باز عشق همسر خود را بهانه کرده و دیگران را به سفر تشویق میکند. اولاً که هرکس سفردوست باشد، در انتخاب عشق و همسر دقت م یکند و در روزهای ابتدایی خواستگاری این موضوع را با خانواده همسر آینده خود مطرح میکند که آیا سفردوست هستند یا خیر. پس باز هم تنبلی شاعر را در پرده میبینی. ثانیاً مصرع دوم، ذهن آدمی را به این داستان متبادر میکند که طرف تیر خورد و گفت: «بچه ها من تیر خوردم شما به راهتون ادامه بدین.»
در ادامه سید امیر سادات موسوی دریک مطلب با اشک دیده و داغ جگر از وطن مینویسد. وطنی که این روزها در حال سپری کردن روزهای نقاهت است.
محمدهادی مشرف پور از فاصله اتفاقهایی که در ایران میافتد با خبرهایی که از آن اتفاقات در خارج درز میکند نوشته است. «با این اوضاع و احوال، یکی تصمیم میگیرد به ایران سفر کند. البته منظوربخشهای مهم ایران است. مناطق تکرقمی تهران و مرفهنشینهای شهرهای بزرگ. پایش میرسد کف خیابان و میبیند انقلاب انگار فقط درقیمتها و پوششهاست. اتفاق دیگری نیفتاده. لااقل نه اتفاقی که بشود دید. در این «خانه تاریک» دستی میمالد به چیزی، تا برود برای آنطرفیها بگوید که آن اژدهایی که فکر میکنید و نقاشیاش را نشانتان میدهند نیست. اما چی هست؟ کسی چه میداند. در این خانه چراغی نیست.
از مطالب خواندنی این شماره، یادداشت هانیه آموزگار درمورد جنبه های متفاوت زن بودن در خارج است.
در مطلب همیشه پای یک ترس در میان است ، معصومه صفایی راد از رویارویی ترسهای یک مسلمان در کشورهای خارجه گفته است.
همچنین طیبه تیمورینیا در یادداشتی از فرایند و هزینههای خارجی شدن نوشته است.
دراین شماره افرادی مانند علی جهانآرا که سالهاست در آلمان زندگی میکند از سختیها و آسانیهای زندگی در آنجا میگوید.
در ادامه محمود فرجامی مترجم کتاب بیشعوری که ساکن نروژ است از اخلاق و روحیات نروژی ها نوسته است.
در یادداشتی با عنوان «تهران، احمدینژاد؛ نو کلیر بمب» سعیده داوری که سالها است ساکن کانادا است از تصویر ایران در کانادا میگوید.
علی آیینه ور در این شماره در یادداشتش از انواع و اقسام رفتن گفته است.
در ادامه نیز سید محمد صاحبی به معنای خارج و اینکه خارج به کجا اطلاق میشود میپردازد.
مریم حسن نژاد در این شماره به معنای خارج در تاریخ و جغرافیای ایران پرداخته است.
در یادداشتی با عنوان وطن دوستی با شش دنگ حجره به قلم فاطمه فهیمی از تفاوت های خارج ما و خارج مسئولین میخوانیم.
در پایان این شماره در بخشی به نام اینروزها، مریم حسننژاد از تعاریف متفاوت آزادی در فرهنگ و جغرافیای متفاوت نوشته است.
در ادامه همین بخش مریم نظامدوست نیز با مطلب پیاده شدن اجباری در ایستگاه امام خمینی از صاحبان صداهای معترض در این روزها نوشته است.
و در آخرین مطلب از این بخش، فاطمه خسروانی از دختران طبقه متوسط نوشته است. از دخترانی که این روزها حرفهای مهمی برای گفتن و یا اعتراض کردن دارند.