کتاب آقایان علیه آقایان شامل روایتهایی تاریخی از خانوادۀ ارمنیتبار آقایان؛ الکساندر و پسرش، فلیکس است که از زمان حکومت پهلوی اول شروع شده و تا سال 1356 ادامه دارد. فلیکس آقایان درسخواندهی رشتهی حقوق از دانشگاه لوزان سوئیس بود که با محمدرضا شاه روابط خوبی داشت و در زمان حکومت او در دورههای مختلف بهعنوان سناتور، رئیس فدراسیون اسکی و کوهنوردی و همچنین صاحبامتیاز واردات شکر فعالیت کرد.
بعد از کودتای 28 مرداد روابط فلیکس آقایان با شاه شکرآب شد و رفتهرفته نامش با پروندههای رانتخواری و قاچاق مواد مخدر گره خورد؛ پروندههایی که برای همیشه باز ماندند و درستی اتهامات وارده نامعلوم باقی ماند. اما پدرش، الکساندر وجههی خوبی از خود بهجا گذاشته بود. او که از اولین ایرانیان تحصیلکرده در اروپا بود، بعد از بازگشت به ایران و در دورۀ حکومت رضا شاه، اولین شرکت بیمه و و اولین شرکت حملونقل بینالمللی ایران را تأسیس کرد، تلاشهای زیادی برای مقابله با کاپیتولاسیون کرد و در تشکیل و ادارهی وزارت عدلیهی وقت نقش بسزایی داشت.
آقایان علیه آقایان روایت میکند که چطور نام خانوادهي آقایان با تاریخ مشروطه، تأسیس دادگستری مدرن، تدوین قوانین، پادشاهی پهلوی و کودتای 28 مرداد گره خورده است.
ساعت از نیمه شب گذشته است در اتاقی بزرگ و مستطیل شکل، که پنجرههای قدی و ضدگلولهاش رو به جنوب است چند دست مبلمان چیدهاند. کف اتاق را قالیهای نفیس پوشانده و دورتادور اتاق ویترینهایی است پر از ظروف عتیقه مفرغی و گلی و نقاشیهای گلمرغی. در یک طرف اتاق عکسی بزرگ از محمدرضا پهلوی و در طرف مقابل عکسی به همان ابعاد از فرح دیبا به دیوار آویخته شده است.
سه چهار نفر کنار پنجرهها ایستادهاند سیگار میکشند و گپ میزنند. آن طرف سمت راست ورودی اتاق و در مقابل شومینه، یک دست مبلمان طلایی رنگ چهارنفره دور یک میز عسلی پایهبلند چیده شده است. محمدرضا پهلوی تقریباً پشت به شومینه طوری که پنجرهها در دیدرسش باشند، نشسته است. سه مبل دیگر را همراهان همیشگی بازی بریج اشغال کردهاند. سمت چپ محمدرضا پروفسور یحیی عدل، پدر جراحی ایران، حسابی سرش گرم بازی است.