توضیحات
مجموعه داستان
اصغر عبدالهی
نشر چشمه
این کتاب شامل 4 داستان کوتاه است که هرکدام از آنها، با یکی از شخصیتهای شناختهشدهی تاریخ نمایش مثل اتللو یا هدا گابلر ارتباط دارند. داستانهایی که در آنها جهان آدمهای آرمانگرا، تیپاخورده یا فراموششدهای را میبینیم که میخواهند خود را ارتقا بدهند و جهان را به چنگ بیاورند.
نویسنده در داستانهای خود نگاهی به سالهای دههی بیست خورشیدی دارد و در خلال روایتهای خود به رخدادهای تاریخی که در پس ماجراها میگذرد نیز میپردازد.
« هاملت در نمنم باران» ، « آبیهای غمناک بارن» ، « پیراهن گمشدهی هدا گابلر» و « اینجاست آن که اتللو بود» عناوین داستانهای این مجموعه هستند.
اصغر عبداللهی از فیلمنامه نویسان و کارگردانان مطرح ایرانی است و در کارنامهاش دو مجموعه داستان خواندنی «در پشت مه» و « سایبانی از حصیر» را دارد و برای نوشتن فیلمنامهی خانهی خلوت، سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامهی دهمین جشنواره فیلم فجر را به دست آورده است.
این کتاب در 98 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
یادم نیست چه جوری جلو خانم ایستاده بودم، ولی مزهی شور عرقی رو که رسیده بود به گوشهی لبم و با زبون گرفتمش که چکه نکنه، یادم هست. باید میگفتم با اجازه و نگفتم. باید سرم رو میانداختم زیر اما مث آدمای برابر و متشخص به ماهجهانخانم نگاه میکردم. حتی بعد از هر دیالوگ خانم، به تایید تبسمی هم داشتم. بعدها بود که مسیو بغوسیان گفت« تو آینه نگاه کن تا دستت بیاد نگاه کردن چند جوره، و تمرین کن تا اونجور که درسته نگاه کنی.» اون موقع یادم نیست چه جوری نیگا میکردم به خانم.
ماهجهان گفت« آنتوان پاولوویچ چخوف. صحنه یک باغ است پر از درخت گردو و چنار و بید مجنون. وسط باغ یک میز فلزی و دو صندلی هست. یک تاب ننویی هم به دو درخت بستهاند. مادام کریستوا- یعنی من- در ننو دراز کشیده و کتاب میخواند. تنهاست و صدای گنجشکها میآید. ( به من گفت) تو روسیه درخت گردو هس؟»
در غفلت محض بودم، اولا، یه قطره عرق سریده بود تو چشمم و چشم راستم میسوخت. ثانیا، اون موقع داشتم به کفش کوچک و سفید خانم نگاه میکردم که توی یه نقاشی دیده بودم. پای یه رقاص بود که روی پوزهی هر دو پا ایستاده بود و دستهاش رو صلیبوار باز کرده بود.
گفتم« حتما هس.»
•
” یکباری نشسته بودیم با استادم اصغر عبداللهی و یکی آمد و گفت بذارید براتون خوابم رو تعریف کنم. استادم گفت: کابوس تعریف کنی برات کابوس تعریف میکنم.
و این مجموعه رویا است، رویاهای یک آدم که کابوسها را هم میشناسد اما تعریف کردنشان را برای دلملشتی عالم خوش ندارد.
هاملت در نمنم باران از بهترین داستانهای فارسی است که بتوانیم در همهی عمرتان بخوانید، چهار داستان با محوریت تآتر.
اصغر عبداللهی از بهترین آدمهایی است که در دنیا میشناسم، بدون بغض، بدون خودشیفتگی و منضبط در نوشتن، معتقد به ماجراپردازی و به طور دلانگیزی رمانتیک.”
«محمد طلوعی»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.