سوء ظن

25 هزار تومان

2 در انبار

شناسه محصول: suezan دسته: , ,

توضیحات

فردریش دورنمات

ترجمه: س. محمود حسینی‌زاد

نشر ماهی

« سوءظن» در واقع ادامه‌ی کتاب « قاضی و جلادش» است. شخصیت اصلی کتاب همان کارآگاه پیر و بیمار کتاب قبلی، برلاخ است که این بار در بستر مرگ افتاده و با آن دست و پنجه نرم می‌کند. او اتفاقی با مطالعه‌ی گزارشی در یک مجله توجهش به چهره‌ی شخصی در عکس مطلب جلب می‌شود. شم کارآگاهی برلاخ به او می‌گوید که این چهره شباهت زیادی به پزشک او در بیمارستان دارد. برلاخ در حالی‌که درگیر بیماری است و ضعف جسمانی‌اش به او اجازه نمی دهد که از بیمارستان خارج شود، راهی می‌یابد تا سرنخ‌های بیشتری درباره‌ی این پزشک به دست آورد و معما را رمزگشایی کند.

درونمایه‌ی کتاب تقابل خوبی و بدی است. مفهوم شر و نیکی که برآمده از اعتقادات مذهبی دورنمات است با اسطوره که از حیطه‌های مورد علاقه‌ی نویسنده است درهم می‌آمیزد و با چاشنی جنایت، داستانی معمایی از برلاخ، کارآگاهی درهم شکسته و بیمار در اختیار خواننده قرار می‌دهد. زبان کتاب سوءظن برخلاف دو کتاب جنایی دیگر دورنمات با عنوان‌های «قاضی و جلادش» و «قول»، پرطمطراق است و داستان از جملات بلند و مونولوگ‌های طولانی تشکیل شده است. مکان داستان محیط محدود بیمارستان است ولی نویسنده با استفاده از تجربه‌ی تئاتری خود توانسته با ایجاد کشش در کتاب، این نکته را از نظر خواننده دور نگه دارد، به طوری که خواننده از یاد ببرد که برلاخ این همه تب و تاب را در یک مکان همیشگی تجربه کرده است.

این کتاب در سال 1951 به چاپ رسیده و داستان کتاب از ماجراهای تاریخی آن دوره تاثیر پذیرفته است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

پرستار برلاخ را به اتاقی برد که در نظر اول شیشه‌ای می‌نمود، و بر لاخ اتاقی را پیش رویش دید غرق در نوری تند، و نگاهش به دو نفر افتاد: یکی‌شان لاغر و کمی خمیده که حتی در روپوش کار هم برای خودش شخصیتی بود، با عینک دسته‌شاخی با شیشه‌های کلفت به چشم، اما باز می‌شد جای زخمی را روی ابروی راستش دید: دکتر فریتس امن‌برگر. نگاه پیرمرد لختی روی پزشک ماند، اما توجه‌اش بیش‌تر به زنی جلب شد که کنار مرد مظنون ایستاده بود. زن‌ها همیشه کنجکاوش می‌کردند. با شک به‌شان نگاه می‌کرد. برلاخ اهل برن بود و برنی‌ها با زن‌های « تحصیل‌کرده» راحت نیستند. زن زیبا بود، برلاخ نمی‌توانست انکار کند، و به عنوان عزب سن‌و‌سال‌دار، نقطه‌ضعفش در این مورد بیش‌تر بود. با همان نظر اول پی‌برد که با یک خانم روبه‌روست، خانمی متشخص و خوددار، که روپوش سفید به تن، کنار امن‌برگر ( که احتمالا یک آدم‌کش حرفه‌ای بود) ایستاده بود، به نظر از سرش هم زیاد بود. بازرس حرصش گرفت و فکر کرد زن عین مجسمه زیباست.

 

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سوء ظن”

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سوء ظن”