توضیحات
- رویای مادرم
- آلیس مونرو
- ترجمه: ترانه علیدوستی
- نشر مرکز
زویای مادرم شامل 5 داستان کوتاه است. اولین داستان این مجموعه که «رویای مادرم» نام دارد، از زبان یک نوزاد که در شکم مادر است آغاز میشود و تا بزرگسالی او ادامه پیدا میکند. شخصیت اصلی داستان هنگامی که در شکم مادر قرار دارد از زبان مادرش راوی احساسات و افکار اوست و گویا به نوعی شاهد اتفاقات بیرون نیز هست. رابطهی این نوزاد با مادرش از این نظر قابل تامل است که به هیچوجه رابطهی خوبی نیست و علاقهی زیادی بین آن دو دیده نمیشود. شاید پرداختن به این بیعلاقهگی پیچیده، سختتر از پرداختن به عشق میان مادر و فرزند باشد.
این مجموعه نیز مانند دیگر آثار مونرو، حول مسائل انسانی و روابط آدمها در زندگی روزمره میگذرد. شخصیتهای پیچیدهی این داستانها مرتکب کارهای ویژه و عجیب و غریب نمیشوند و در عین پیچیدگی دیالوگهای ساده و روان را در داستان ادا میکنند و اغلب در حال گذران یک زندگی روزمره هستند.
این کتاب که چهارمین اثر مستقل آلیس مونرو محسوب میشود، در سال 1390 در نوزدهمین دورهی جایزهی کتاب فصل پاییز و در سال 1391 در پنجمین دورهی جایزه ادبی پروین اعتصامی، مورد تقدیر قرار گرفت.
«رویای مادرم»، «صورت»، « کوئینی»، «تیر و ستون» و «نفرت، دوستی، خواستگاری، عشق، ازدواج»، عناوین داستانهای این مجموعه هستند.
این کتاب در 250 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
بیرون که رسید یادش آمد. یادش آمد که پیش از باریدن برف، نوزادی را جایی آن بیرون رها کرده است. مدتی پیش از باریدن برف. این خاطره، این اطمینان خاطر، همراه با وحشت به سراغش آمد. انگار که در حال بیدار شدن از رویایی باشد. در رویایش از رویایی که بیدار شد و متوجه مسئولیت و اشتباه خود شد. او نوزادش را تمام شب بیرون رها کرده بود، آن را از یاد برده بود. آن را جایی بیپناه رها کرده بود، مثل عروسکی که از آن خسته شده باشد. و شاید نه دیشب، که هفتهی پیش یا ماه پیش بوده که این کار را کرده. سراسر یک فصل یا چندین و چند فصل نوزادش را بیرون رها کرده. درگیر چیزهای دیگری بوده. حتی شاید از این جا سفر کرده بوده و همین حالا برگشته، و حالا فراموش کرده که برای چه برگشته.
شروع کرد به گشتن زیر شمشادها و گیاههای پهنبرگ. میتوانست تجسم کند که نوزاد چگونه در خود جمع شده خواهد بود. مرده، چروک، و قهوهای، سرش شبیه یک فندق، و روی صورت خاموش کوچکش حالتی نه از محنت که از عزا، یک سوگ صبورانهی قدیمی خواهد بود. هیچ شکایتی از او، از مادرش، نخواهد داشت_ تنها آن نگاه شکیبا و درمانده، که با آن چشم به راه نجات یا سرنوشتش بوده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.