توضیحات
مجموعه داستان
محمد کشاورز
چشمه
این کتاب سومین اثر محمد کشاورز و شامل 9 داستان کوتاه است. نویسنده در این داستان ها با دیدی رئالیستی به رویکردهای اجتماعی میپردازد. برخی داستانهای این کتاب فضای طنز نیز دارد که برآمده از موقعیتهای اجتماعی است.
طنزی تنیده در لایههای زیرین با رویکردی اجتماعی اما به دور از رئالیسم مرسوم و قراردهای کهنهی آن.
موضوع داستانها نیز نه آنقدر برگرفته از اتفاقات معمول زندگی روزمره است که خواننده را به ملال دچار کند و نه پایبند حادثههای غریب که در شیوهی داستاننویسی امروز جایی ندارد.
« روز متفاوت»، « پرنده باز»، « گلدان آبی، میخکهای سفید»، « آهنگ پلنگ صورتی را سوت بزن»، « زمین بازی»، « هشت شب. میدان آرژانتین»، « راه رفتن روی آب»، « غار را روشن کن» و « روباه شنی» عناوین داستانهای این مجموعه هستند.
محمد کشاورز برای نگارش این کتاب موفق به دریافت جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی و جشنوارهی جلال آلاحمد شد.
این کتاب در 112 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
پناه میبرم به وبگردیهای شبانه. شبی که از غروب دلم لرزیده برای صدای لرزان دخترم که آنسوی خط گریه میکند. با کسی دعوا دارد. کسی که داد و بیداد میکند. صدا را میشناسم. صدای شوهرش است. سارا را صدا میزنم. اما او دارد جواب شوهرش را میدهد. من صدا میزنم. داد میزنم. اما انگار نمیشنود. انگار کسی گوشی را از دستش میگیرد و پرت میکند گوشهای، اما آنقدر نزدیک که صدای دعوا را میرساند. صدای شکستن را. گویی گلدانی، آینهای، یا جام پنجرهای فرو میریزد. از ضربهی پرتاب چیزی. صدای جیغ. صدایی که از کارد حرف میزند و از کشتن. بیدرکجا و دستوپاگمکرده میچسبم به گوشی تلفن.
از سابقهی اختلافشان خبر دارم. حتا از دعواهای گاهگاهیشان این اواخر، اما نه به این شدت. کلمات پرند از تهدید و توهین. حرفها رسیدهاند به جای برگشت ناپذیری که ناگهان صدا قطع میشود. خاموشی و سکوت. دوباره شماره میگیرم. اشتباه است. باز میگیرم. خاموش است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.