توضیحات
- اول عاشقی
- یودیت هرمان
- ترجمه: محمود حسینیزاد
- نشر افق
این کتاب روایتگر داستان زندگی مشترک استلا و جیسون است. «اول عاشقی» از نظرگاه استلا روایت میشود. او که زنی خانوادهدوست و اهل مطالعه است، نگاهی سطحی به تمام موضوعات و مسائل دارد و با همسر و فرزندش در حومهی شهر زندگی میکند. در همین حین است که پیرمرد همسایه مزاحم زندگیاش میشود و او رادرگیر مشکلاتی میکند. طوری که زندگی زن به کابوسی تمامعیار تبدیل میشود و مسائل گذشتهاش بر زندگی فعلیاش سایه میاندازد.
این رمان در واقع داستان سکوت و روزهای جدایی یک زن و شوهر نیست. بلکه روایتی منطقی از یک زندگی به ظاهر ساده است که با کوچکترین مشکلی به راحتی متزلزل میشود و همهی این معضلات زیر سر استلا است. زنی که خودش درگیر تردیدی درونی است و نمیتواند به آن غلبه کند.
این کتاب در 175 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
مرد غریبه روز بعد دوباره میآید، همان ساعت. ظاهرا میداند استلا چه وقتهایی خانه است و چه وقتهایی تنهاست. استلا توی آشپزخانه است و توی کابینت زیر سینک دنبال برسی برای کفشهای آوا میگردد که زنگ خانه زده میشود و گر چه استلا به هیچوجه به مرد فکر نکرده، گر چه اصلا تصور نمیکرده که مرد آنقدر زود دوباره بیاید، گر چه مرد را واقعا فراموش کرده، بلافاصله به مرد فکر میکند. میداند کی دارد زنگ میزند. میداند که نه پستچی است، نه پیک و نه زن همسایه، نه بچهای که تلمبهی دوچرخه بخواهد، نه متاسفانه دودکش پاککن و نه مامور شرکت گاز. چمدان کوچکی را که جیسون در آن وسایل واکس کفش را نگه میدارد، میگذارد جلوی سینک و بلند میشود، قد راست میکند، مفصلهای زانویش ترقتروق میکنند و لحظهای سرش گیج میرود. از آشپزخانه میرود به راهرو و میرود سمت در خانه، از پنجره نگاه میکند و گوشی دربازکن را برمیدارد و میگوید بله.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.